Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
internal sort |
مرتب سازی داخلی |
|
|
Other Matches |
|
sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
exchanged |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
exchange |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
exchanging |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
exchanges |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
sorts |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
sorted |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
sort |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
ordering |
مرتب سازی |
ascending sort |
مرتب سازی صعودی |
major sort |
مرتب سازی اصلی |
external sort |
مرتب سازی خارجی |
descending sort |
مرتب سازی نزولی |
sort field |
فیلد مرتب سازی |
sort field |
میدان مرتب سازی |
multipass sort |
مرتب سازی چند عبوری |
minor sort |
مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی |
filing system |
نرم افزار مرتب سازی فایل |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
tabulating |
پانچ کارت پردازش شده مثل عمل مرتب سازی |
registers |
مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است |
register |
مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است |
registering |
مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است |
outputs |
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود |
output |
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود |
accumulator |
مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است |
accumulator register |
مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است |
arrays |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
array |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
turing machine |
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن |
sortkey |
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل |
sort field |
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل |
shell sort |
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند |
token |
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود |
tokens |
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود |
refresh |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
refreshes |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
refreshed |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
tag sort |
مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب |
refreshes |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
refresh |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
refreshed |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
merge sorting algorithm |
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند |
sophistication |
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد |
list |
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی |
incretion |
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی |
squawked |
مخابره داخلی ارتباط داخلی |
squawks |
مخابره داخلی ارتباط داخلی |
internal structure |
ساختمان داخلی سازه داخلی |
squawk |
مخابره داخلی ارتباط داخلی |
internal defense |
پدافند داخلی پایداری داخلی |
filing |
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند |
rectification |
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی |
bubble sort |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
exchanged stabilization fund |
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود |
storage |
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم |
formats |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
format |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
calculating |
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین |
pilot materials |
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی |
ordnance plant |
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی |
jagger |
الت کنگره سازی یادندانه سازی |
pre-treatment |
عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی] |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
frustrations |
خنثی سازی محروم سازی |
frustration |
خنثی سازی محروم سازی |
subjugation |
مقهور سازی مطیع سازی |
ouster |
بی بهره سازی محروم سازی |
imagery |
مجسمه سازی شبیه سازی |
irritancy |
پوچ سازی باطل سازی |
formularization |
کوتاه سازی ضابطه سازی |
erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
hits |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hit |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hitting |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
business like |
مرتب |
tidier |
مرتب |
tidied |
مرتب |
systematic |
مرتب |
tidies |
مرتب |
trimmest |
مرتب |
prissy |
مرتب |
methodic |
مرتب |
tidy <adj.> |
مرتب |
trim <adj.> |
مرتب |
straight <adj.> |
مرتب |
presentable <adj.> |
مرتب |
tidying |
مرتب |
tidiest |
مرتب |
in good order <adj.> |
مرتب |
index |
مرتب کر دن |
irregular |
نا مرتب |
he was neat |
مرتب |
well groomed |
مرتب |
well-ordered <adj.> |
مرتب |
orderly |
مرتب |
orderlies |
مرتب |
trims |
مرتب |
fair <adj.> |
مرتب |
uncluttered <adj.> |
مرتب |
steady <adj.> |
مرتب |
proper <adj.> |
مرتب |
businesslike |
مرتب |
decent <adj.> |
مرتب |
well-groomed |
مرتب |
shipshape |
مرتب |
serials |
مرتب |
serial |
مرتب |
indexed |
مرتب کر دن |
neater |
مرتب |
indexes |
مرتب کر دن |
neat <adj.> |
مرتب |
kilter |
مرتب |
neatest |
مرتب |
regular <adj.> |
مرتب |
ordered |
مرتب |
regulars |
مرتب |
interior |
داخلی |
municipal |
داخلی |
anie |
داخلی |
inside |
داخلی |
esoteric |
داخلی |
interiors |
داخلی |
ben |
داخلی |
insides |
داخلی |
endogenous |
داخلی |
indoor |
داخلی |
internal door |
در داخلی |
domestic |
داخلی |
inner |
داخلی |
in- |
داخلی |
territorial |
داخلی |
in |
داخلی |
innate |
داخلی |
intramural |
داخلی |
internal medicine |
طب داخلی |
internal |
داخلی |
Indeo |
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی |
dump |
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه |
tidier |
مرتب کردن |
marshal |
مرتب کردن |
to map out |
مرتب کردن |
cleans |
مرتب کردن |
draw up |
مرتب کردن |
orderly <adv.> |
بطور مرتب |
clean |
مرتب کردن |
riptide |
جریان اب نا مرتب |
tidiest |
مرتب کردن |
tidy |
مرتب کردن |
ordered pair |
جفت مرتب |
tidies |
مرتب کردن |
tidying |
مرتب کردن |
order |
مرتب کردن |
collocate |
مرتب کردن |
collocated |
مرتب کردن |
cleaned |
مرتب کردن |
cleanest |
مرتب کردن |
Orderly . In good order . Tidy . Ship - shape . |
مرتب ومنظم |
arranging |
مرتب کردن |
arranges |
مرتب کردن |
arranged |
مرتب کردن |
arrange |
مرتب کردن |
regularize |
مرتب کردن |
Shipshape . In apple pie order. |
مرتب ومنظم |
unrehearsed |
ازقبلآماده - مرتب |
regularized |
مرتب کردن |
regularizes |
مرتب کردن |
regularizing |
مرتب کردن |
trim |
مرتب پاکیزه |
trims |
مرتب پاکیزه |
trimmest |
مرتب پاکیزه |
well conditioned |
مرتب و منظم |
straighten up <idiom> |
مرتب کردن |
collating |
مرتب کردن |
collate |
مرتب کردن |
collocates |
مرتب کردن |
concert |
مرتب کردن |
collocating |
مرتب کردن |
concerts |
مرتب کردن |
regularised |
مرتب کردن |
clear up |
مرتب کردن |
regularises |
مرتب کردن |
regularising |
مرتب کردن |
collated |
مرتب کردن |
collates |
مرتب کردن |
well ordered |
مرتب و منظم |