English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
track مسابقه دویدن
tracked مسابقه دویدن
tracks مسابقه دویدن
footrace مسابقه دویدن
Search result with all words
to run a race در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
Other Matches
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
runs دویدن
to run through دویدن
race دویدن
races دویدن
raced دویدن
doubled up دویدن
doubled دویدن
run دویدن
double دویدن
Running <adj.> دویدن
to bolt با سرعت دویدن
scuttling بسرعت دویدن
outruns در دویدن جلوافتادن
trig تر وتمیز دویدن
run for it <idiom> به ضرب دویدن
re-run دوباره دویدن
re-running دوباره دویدن
re-runs دوباره دویدن
leap جستن دویدن
re-ran دوباره دویدن
leaps جستن دویدن
on the go <idiom> مشغول دویدن
outrunning در دویدن جلوافتادن
roil دنبال هم دویدن
runout محوطه دویدن
scuttles بسرعت دویدن
jogs اهسته دویدن
scuttled بسرعت دویدن
scuttle بسرعت دویدن
running with the ball با توپ دویدن
winder دویدن سریع
cursorial مستعد دویدن
jogging اهسته دویدن
jogged اهسته دویدن
jog اهسته دویدن
outrun در دویدن جلوافتادن
leaped جستن دویدن
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
sprint با حداکثر سرعت دویدن
rerun عمل دوباره دویدن
sprinted با حداکثر سرعت دویدن
to break into a run شروع کردن به دویدن
sprints با حداکثر سرعت دویدن
to start شروع کردن به دویدن
jog دویدن بصورت یورتمه
long wind طاقت زیاد دویدن
outkick تندتر از رقیب دویدن
dinger دویدن به پایگاه اصلی
base running دویدن بسوی پایگاه
jogs دویدن بصورت یورتمه
run way محوطه دویدن هواپیما
jogging دویدن بصورت یورتمه
To interrupt someone. To butt in. تو حرف کسی دویدن
jogged دویدن بصورت یورتمه
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
circling دویدن در مسیر منحنی
circled دویدن در مسیر منحنی
he fell to the ground دویدن اغازکردبزمین افتاد
circles دویدن در مسیر منحنی
circle دویدن در مسیر منحنی
break-ins درمیان صحبت کسی دویدن
break-in درمیان صحبت کسی دویدن
break in درمیان صحبت کسی دویدن
road work دویدن جادهای در تمرین بوکس
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
false start دویدن قبل ازصدای تپانچه
false starts دویدن قبل ازصدای تپانچه
roll out دویدن هواپیما روی باند
ground game روش استفاده از مانور دویدن
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
to overrun oneself از دویدن زیاد خود را خسته کردن
to take a run-up با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
goes نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
buttonhook نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
go نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
rompy مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
even time دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
triple threat بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
curled پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curls پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curl پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
rompish مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
quarterback sneak حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
to ran a person hard کسیرا ازپشت سردنبال کردن درست پشت سرکسی دویدن
leg bye امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
to jink [colloquial] [British English] در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
slant بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
run-up [start-up] نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
hangs قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
glides حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
stop and go پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
triple option بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
tournaments مسابقه
competition مسابقه
tournament مسابقه
setter یک مسابقه
competitions مسابقه
contested مسابقه
ball games مسابقه
ball game مسابقه
meet مسابقه
meets مسابقه
chasing مسابقه
contest مسابقه
contests مسابقه ها
competitions مسابقه ها
contest مسابقه
match مسابقه
competition مسابقه
matches مسابقه
chases مسابقه
game مسابقه
kyorougei مسابقه
event مسابقه
raced مسابقه
ski racer مسابقه رو
chace مسابقه
tourney مسابقه
events مسابقه
agonism مسابقه
races مسابقه
contests مسابقه
race مسابقه
setters یک مسابقه
racing مسابقه
chase مسابقه
chased مسابقه
contesting مسابقه
fouls فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
races مسابقه سرعت
single مسابقه یکنفره
meetings یک دوره مسابقه
scurrying مسابقه کوتاه
formula car اتومبیل مسابقه
raced مسابقه سرعت
singles مسابقه انفرادی
finish پایان مسابقه
foot race مسابقه راهپیمایی
finishes پایان مسابقه
race مسابقه سرعت
leg قسمتی از مسابقه
epee مسابقه اپه
enduro مسابقه استقامت
legs قسمتی از مسابقه
race walking مسابقه راهپیمایی
clutch سستی در مسابقه
retire کناررفتن از مسابقه
fours مسابقه دوبل
agonistics علم مسابقه
air racing مسابقه هواپیمابری
airplane racing مسابقه هواپیمابری
all play all مسابقه دورهای
racetracks خط سیر مسابقه
tournaments یک دوره مسابقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com