Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
steeplechasing
مسابقه دو 0003 متر با مانع
Other Matches
water jump
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
A hurdle race .
مسابقه دو با مانع
chasers
اسب مسابقه با مانع
jump racing
مسابقه پرش از مانع
chaser
اسب مسابقه با مانع
hurdle
مسابقه پرش ازروی مانع
intermediate hurdles
مسابقه دو 004 متر با مانع
hurdles
مسابقه پرش ازروی مانع
shuttle play
مسابقه دو رفت و برگشت امدادی یا با مانع
barrier
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barriers
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
shuttle hurdles
مسابقه دو امدادی یا رفت وبرگشت با مانع
hurdler
شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
trials
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
dam
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dams
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
obstructor
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
slaloms
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
hinders
مانع
baulking
مانع
pull back
مانع
hold back
مانع
constraint
مانع
dike
مانع
crests
مانع
degage
بی مانع
dead lock
مانع
crest
مانع
hinder
مانع
hindered
مانع
handicap
مانع
handicaps
مانع
cresting
مانع
hindering
مانع
impedient
مانع
restraints
مانع
clogged
مانع
bar
مانع
clogs
مانع
barricade
مانع
barricaded
مانع
bars
مانع
encumbrances
مانع
restraint
مانع
encumbrance
مانع
obstacle
مانع
drawback
مانع
drawbacks
مانع
clog
مانع
barricades
مانع
shields
مانع
barriers
مانع
barrier
مانع
preventive
مانع
balk
مانع
barricading
مانع
shield
مانع
curtains
مانع
baulks
مانع
baulked
مانع
balks
مانع
balking
مانع
balked
مانع
pull-back
مانع
flight
مانع
blocks
مانع
hurdle
مانع
stop
مانع
stopped
مانع
strait jackets
مانع
stopping
مانع
strait jacket
مانع
stops
مانع
hurdle
دو با مانع
hurdles
مانع
hurdles
دو با مانع
swimmingly
بی مانع
impediment
مانع
flight
مانع در دو
interference
مانع
stumbling blocks
مانع
pull-backs
مانع
hindrance
مانع
hindrances
مانع
massif
مانع
massifs
مانع
shackle
مانع
shackled
مانع
shackles
مانع
shackling
مانع
in the way
مانع
stumbling block
مانع
snag
مانع
impeditive
مانع
repellents
مانع
obstaele
مانع
block
مانع
hedged
مانع
masking
مانع
hedge
مانع
snags
مانع
hedges
مانع
impedimental
مانع
repellent
مانع
preventor
مانع
set back
مانع
blocked
مانع
impediments
مانع
snagging
مانع
legitimate
مانع مشروع
excludes
مانع شدن
exclude
مانع شدن
rein
مانع شدن
legitimating
مانع مشروع
debar
مانع شدن
revoked
مانع شدن
revoke
مانع شدن
hindering
مانع شدن
obstructions
مانع شدن
obstructs
مانع شدن
watertight
مانع دخول اب
revokes
مانع شدن
crimps
مانع چروکیدن
obstructions
مانع عایق
crimp
مانع چروکیدن
obstruction
ایجاد مانع
obstruction
مانع شدن
obstruction
مانع عایق
revoking
مانع شدن
obstructions
ایجاد مانع
legitimated
مانع مشروع
withhold
مانع شدن
stymies
مانع شدن
debars
مانع شدن
fettering
قید مانع
hinder
مانع شدن
fettered
قید مانع
fetter
قید مانع
hindered
مانع شدن
obstructing
مانع شدن
obstructed
مانع شدن
obstruct
مانع شدن
stymieing
مانع شدن
stymied
مانع شدن
stymie
مانع شدن
debarred
مانع شدن
debarring
مانع شدن
withholds
مانع شدن
withholding
مانع شدن
withheld
مانع شدن
impedes
مانع شدن
impeded
مانع شدن
impede
مانع شدن
fetters
قید مانع
hinders
مانع شدن
natural obstacle
مانع طبیعی
trade barrier
مانع تجارت
trade barrier
مانع تجارتی
visual obstruction
مانع دید
water jump
مانع ابی
water tight
مانع دخول اب
obturate
مانع شدن
color line
مانع نژادی
to stand in the way of
مانع شدن
to put off
مانع شدن
obstacle sense
حس مانع یابی
obstructively
بطور مانع
overslaugh
مانع شدن
paratonic
مانع رشد
preclusion
ایجاد مانع
protective barrier
مانع حمایتی
restrainer
مانع شونده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com