Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
keying material
مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات
Other Matches
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
spelling checker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
slice
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
dictionary
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
bacteriolysis
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
epexegesis
کلمات افزوده شده برای توضیح
wordprocessing
شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
aligned
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
speech
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speeches
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
semantics
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
share
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
list
لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
shared
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
mantling
مواد لازم برای پوشش
dope
مواد مخدرغیرمجاز برای اسب
dopes
مواد مخدرغیرمجاز برای اسب
production
ساخت مواد برای فروش
productions
ساخت مواد برای فروش
interword spacing
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
voicing
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
nomenclature
سیستم از پیش تعریف شده برای انتساب کلمات و نشانه ها به اعداد یا اصط لاحات
voice
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
central
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
voices
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
products
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
product
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
barrier material
مواد لازم برای ساختن موانع
phonetician
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
media
مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
spray attack
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
stop
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
to frisk
[a person]
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
casual labour
کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
spacer
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
page
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
paged
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
pages
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
justification
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
talk down to someone
<idiom>
از کلمات ساده استفاده کردن
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
speeches
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
speech
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
cunclude
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
diachrony
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
mineralize
مواد معدنی جمع کردن
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
mainline
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlined
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
cure meat
نمک سود کردن مواد غذایی
latensify
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
shoot up
<idiom>
مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainlining
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
text
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
texts
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
lion heart
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
degreasing
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
target materials
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
tamping
بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
sadden
[مواد افزودنی به پاتیل رنگ جهت تیره کردن رنگ مورد نظر]
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
insulating
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulate
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
spate
سیل کلمات
shan't
مخفف کلمات not shall
i ran the words through
ان کلمات را خط زدم
word salad
سالاد کلمات
VIP
مخفف کلمات
terminology
کلمات فنی
terminologies
کلمات فنی
declension
صرف کلمات
apothegm
کلمات قصار
contents
کلمات یک نامه
code words
کلمات رمزی
play on words
<idiom>
بازی با کلمات
code word
کلمات رمزی
control words
کلمات کنترلی
addressing
و کلمات افست
logion
کلمات قصار
verbalist
منقد کلمات
the f. words
کلمات زیرین
word of mouth
کلمات مصطلح
VIPs
مخفف کلمات
end spell
خاتمه کلمات رمز
phonetic alphabet
کلمات قراردادی مخابراتی
charade
جدول کلمات متقاطع
she'd
مخفف کلمات had sheوwould she
reserved words
کلمات ذخیره شده
malapropism
سوء استعمال کلمات
in so many words
با عین این کلمات
permutation table
جدول کلمات رمز
euphony
خوش اهنگی کلمات
deleting
بریدن کلمات یک متن
phonics
تلفظ وهجاهای کلمات
aphorism
پند کلمات قصار
jive
کلمات بیهوده واحمقانه
opposites test
ازمون کلمات متضاد
wordage
کلمات واژه بندی
aphorisms
پند کلمات قصار
prowords
کلمات جلوی جملات
voder
یک ترکیب کننده کلمات
Acrimonious words
کلمات تلخ و نیشدار
delete
بریدن کلمات یک متن
deleted
بریدن کلمات یک متن
jived
کلمات بیهوده واحمقانه
jives
کلمات بیهوده واحمقانه
jiving
کلمات بیهوده واحمقانه
padding
کلمات یارکوردهای ساختگی
aphorize
کلمات قصار گفتن
deletes
بریدن کلمات یک متن
crossword puzzle
جدول کلمات متقاطع
word square
جدول کلمات متقاطع
anastrophe
تعویض کلمات یک عبارت
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
gulps
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
headings
کلمات ابتدای هر صفحه متن
lip-reads
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
wpm
تعداد کلمات دردقیقه inute
lip read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
semantics
معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
gulp
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
syllabary
فهرست سیلاب یا هجاهای کلمات
sweet words (voice,sleep
کلمات ( صدا خواب )شیرین
posy
کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
gulping
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
lip-read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
SOS
مخفف کلمات ship our save
epigrammatic
وابسته به لطیفه و کلمات قصار
word
تعداد کلمات در فایل یا متن
header
کلمات در بالای صفحه متن
heading
کلمات ابتدای هر صفحه متن
helminth
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
oxymoron
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
helmintho
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
oxymoron
استعمال کلمات مرکب متضاد
worded
تعداد کلمات در فایل یا متن
navigation
چند رسانهای با کلمات کلیدی
anastrophe
قلب عبارت کلمات مقلوب
acephalo
که با کلمات دیگر ترکیب میشود
posies
کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
awol
مخفف کلمات leave absentwithout
headers
کلمات در بالای صفحه متن
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
A dictionary tell you what words mean .
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com