English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
permeability tuner میزان ساز مغناطیسی
Search result with all words
isogonal خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
isogonic line خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی
magnetic deviation میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
Other Matches
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
adjustment میزان
amounted میزان
balances میزان
balance میزان
amounting میزان
amounts میزان
amount میزان
rates میزان
measure میزان
criterion میزان
adjustments میزان
scalage میزان
leveled میزان
levelled میزان
levels میزان
weight میزان
rhythm میزان
rhythms میزان
infiltration rate میزان
libra میزان
level میزان
unit میزان
units میزان
yardstick میزان
yardsticks میزان
noise level میزان خش
metre میزان
metres میزان
scales میزان
librae میزان
rate میزان
At the rate of . On a scale of . به میزان
volumes میزان
volume میزان
meter میزان
meters میزان
grid magnatic angle زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
magnetic tape recording ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
tuning میزان سازی
watermark تعیین میزان مد اب
modules اندازه میزان
ratings میزان عوارض
rating میزان عوارض
align میزان کردن
par میزان متوسط
expenditure میزان مصرف
aligned میزان کردن
aligning میزان کردن
watermarks تعیین میزان مد اب
barometer میزان الهواء
tune میزان کردن
tunes میزان کردن
remedying درمان میزان
remedy درمان میزان
module اندازه میزان
remedied درمان میزان
barometers میزان الهواء
remedies درمان میزان
rate of climb میزان صعود
rate of flow میزان جریان
rate of loading میزان بارگذاری
rate of output میزان تولید
rate of spending میزان مخارج
rate of turn میزان گردش
precipitation میزان بارندگی
precipitation میزان رطوبت
volume تعداد میزان
gradients میزان شیب
gradient میزان شیب
rain glass میزان الهوا
aligns میزان کردن
adjusts میزان کردن
adjusting میزان کردن
adjust میزان کردن
performances میزان کارائی
performance میزان کارائی
quantity discount میزان تخفیف
rain glass میزان سنج
tuners میزان ساز
effectiveness میزان تاثیر
line of cerdit میزان اعتبار
equilibration میزان کردن
education stand میزان تحصیلات
focus میزان کردن
focused میزان کردن
discount rate میزان تخفیف
focuses میزان کردن
demand surface میزان تقاضا
delta librae دلتا- میزان
degree of risk میزان خطر
degree of protection میزان حفافت
focussed میزان کردن
error rate میزان خطا
evaporimter میزان تبخیر
libra برج میزان
level of effort میزان تلاش
knock rating میزان بهسوزی
kiffa australis بتا- میزان
hygrometer میزان الرطوبه
goodness of fit میزان انطباق
failure rate میزان خرابی
decrement میزان کاهش
data rate میزان داده
admission rate میزان پذیرش
quantum درجه میزان
tuned میزان شده
tempo میزان سرعت
tempos میزان سرعت
isometrics دارای یک میزان
isometric دارای یک میزان
lapse rate میزان افت
alpha librae الفا- میزان
beta librae بتا- میزان
birthrate میزان موالید
damage criteria میزان ضایعات
damage criteria میزان خسارات
credit rating میزان اعتبار
contour line خط میزان منحنی
consumption rate میزان مصرف
conductance میزان هدایت
collision rate میزان برخورد
collimate میزان کردن
focusses میزان کردن
calorimeter میزان الحراره
focussing میزان کردن
humidity میزان رطوبت
setscrew پیچ میزان
tension adjustment میزان فشار
resistance adjustment میزان پایداری
sensitivity میزان حساسیت
availability میزان دسترسی
amount مقدار میزان
turbidity میزان کدری
Richter Scale میزان ریشتر
torsion balance میزان ت_نش
allowances میزان مجاز
adjustment میزان کردن
survival rate میزان ماندگاری
meter مقیاس میزان
standardization میزان کردن
tuning indicator میزان نما
shear modulus میزان سختپایی
volumes تعداد میزان
salinity میزان شوری
allowance میزان مجاز
incidence میزان بروز
measure واحد میزان
meters مقیاس میزان
sensitivities میزان حساسیت
height adjustment میزان ارتفاع
amounted مقدار میزان
speed میزان شتاب
voltage balance میزان ولتاژ
tuner میزان کننده
sprinkling میزان اندک
tuner میزان ساز
tuners میزان کننده
speeding میزان شتاب
speeds میزان شتاب
to figure up مبلغ یا میزان
tuning meter میزان سنج
amounting مقدار میزان
amounts مقدار میزان
slugged میزان سازی هستهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com