English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
English Persian
regardant نگاه کننده به عقب
Search result with all words
voyeur نگاه کننده
voyeurs نگاه کننده
incarcerator توقیف کننده نگاه دارنده
looker نگاه کننده
peeper نگاه کننده
Other Matches
keek باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloated نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glances نگاه نگاه مختصر
glanced نگاه نگاه مختصر
glance نگاه نگاه مختصر
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
look here نگاه کن
glimpsed نگاه کم
leer نگاه کج
glimpses نگاه کم
leered نگاه کج
glimpsing نگاه کم
ganders : نگاه
i say نگاه کن
looked نگاه
glimpse نگاه کم
looks نگاه
regards نگاه
slant نگاه کج
slanted نگاه کج
slants نگاه کج
leer نگاه چپ
regard نگاه
leered نگاه چپ
gander : نگاه
look نگاه
leering نگاه کج
regarded نگاه
gloatingly با نگاه
by sight از نگاه
leers نگاه چپ
leers نگاه کج
view نگاه
observantion نگاه
leering نگاه چپ
regarded نگاه کردن
to look on with نگاه کردن
stare رک نگاه کردن
retrospection نگاه به قهقرا
regard نگاه کردن
regards نگاه کردن
to watch نگاه کردن
i say نگاه کنید
vide infara را نگاه کنید
to lay fast نگاه داشتن
eyeing نگاه کردن
squinny کج کج نگاه کردن
glaringly با نگاه خیره
Peeping Toms نگاه دزد
Peeping Tom نگاه دزد
to look daggers چپ چپ نگاه کردن
stares رک نگاه کردن
to lock out نگاه داشتن
retrospective view [on] نگاه به گذشته
an am or ous glance یک نگاه عاشقانه
stared رک نگاه کردن
an intent look یک نگاه مشتاقانه
an upward glance نگاه سربالا
retrospect نگاه به گذشته
squints چپ نگاه کردن
glimpses نگاه سریع
glimpsing نگاه انی
glimpsing نگاه سریع
oeillade نگاه عاشقانه
shim نظر یک نگاه
kept نگاه داشته
at first sight بیک نگاه
come-ons نگاه دعوتآمیز
peeks نگاه دزدانه
come-on نگاه دعوتآمیز
gape seed نگاه خیره
retrospectively با نگاه بگذشته
peeking نگاه دزدانه
at a glance بیک نگاه
peeked نگاه دزدانه
gloatingly با نگاه خیره
glimpses نگاه انی
to set eyes on نگاه کردن
glimpsed نگاه سریع
look down با نگاه از رو بردن
squinted چپ نگاه کردن
squint چپ نگاه کردن
sheep's eye نگاه عاشقانه
sheep's eyes نگاه عاشقانه
gapeseed نگاه خیره
sheep's eye نگاه دزدکی
glimpse نگاه انی
glimpse نگاه سریع
to put to a pause نگاه داشتن
holders نگاه دارنده
glimpsed نگاه انی
holder نگاه دارنده
upholders نگاه دارنده
upholder نگاه دارنده
peek نگاه دزدانه
tenable نگاه داشتنی
to dwell on نگاه کردن
to give support to نگاه داشتن
to hang up نگاه داشتن
see نگاه کردن
sees نگاه کردن
leers نگاه کج کردن
stay نگاه داشتن
stayed نگاه داشتن
oblongs نگاه ممتد
leers نگاه دزدکی
oblong نگاه ممتد
steely look نگاه با اراده
hold نگاه داشتن
pryingly با نگاه دقیق
gazes نگاه خیره
gazed نگاه خیره
dirty look <idiom> چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. چپ چپ نگاه کردن
keek نگاه دزدانه
refrain نگاه داشتن
gazing نگاه خیره
refrained نگاه داشتن
refraining نگاه داشتن
to catch a glimpse of نگاه مختصرکردن
refrains نگاه داشتن
holds نگاه داشتن
gaze نگاه خیره
leering نگاه کج کردن
keep نگاه داشتن
parthian glance اخرین نگاه
leer نگاه دزدکی
stops نگاه داشتن
retaining نگاه داشتن
stopping نگاه داشتن
preservatize نگاه داشتن
retains نگاه داشتن
tackle نگاه داشتن
tackled نگاه داشتن
tackles نگاه داشتن
tackling نگاه داشتن
to keep in نگاه داشتن
leer نگاه کج کردن
stopped نگاه داشتن
eying نگاه کردن
leering نگاه دزدکی
keeps نگاه داشتن
leered نگاه کج کردن
retain نگاه داشتن
to keep any one waiting نگاه داشتن
retained نگاه داشتن
to stop [doing something] نگاه داشتن
eyes نگاه کردن
leered نگاه دزدکی
eye نگاه کردن
leontief table نگاه کنید به :
stop نگاه داشتن
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
gawked بی خیال نگاه کردن
pry بادقت نگاه کردن
pries فضولانه نگاه کردن
parthian glance نگاه هنگام جدایی
looked نگاه کردن نگریستن
pries بادقت نگاه کردن
pried فضولانه نگاه کردن
enwomb در رحم نگاه داشتن
hide مخفی نگاه داشتن
look نگاه کردن نگریستن
gawk احمقانه نگاه کردن
peek زیرچشمی نگاه کردن
gawk بی خیال نگاه کردن
pry فضولانه نگاه کردن
shroud در زیرحجاب نگاه داشتن
shrouded در زیرحجاب نگاه داشتن
hides مخفی نگاه داشتن
gaped باشگفتی نگاه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com