English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
semicrystalline نیمه بلورین
Other Matches
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
crystalline بلورین
crystal rectifier دو قطبی بلورین
crystal pickup پیکاپ بلورین
crystalline grain دانه بلورین
pellucid بلورین روشن
piezoelectric pickup پیکاپ بلورین
crystal lattice شبکه بلورین
crystal filter صافی بلورین
crystalline phase فاز بلورین
crystalline growth رشد بلورین
crystal detector اشکارساز بلورین
crystalline growth نمو بلورین
washing soda کربنات سدیم بلورین
crystal video rectifier یکسوکننده بلورین ویدئو
current sensitivity of a crystal rectifi حساسیت یکسوکننده بلورین
ivory neck گردن بلورین [رنگ عاج]
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
porphyritic وابسته به سنگ اذرین سماکی بلورین
crystallite مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight نیمه شب
part way نیمه
half deck نیمه پل
stiffish نیمه شق
semis نیمه
mid- نیمه
moiety نیمه
mid نیمه
in noon of night در نیمه شب
division line خط نیمه
semi نیمه
semicrystalline نیمه متبلور
semicolonial نیمه ازاد
semiconscious نیمه بیهوش
semiconscious نیمه اگاه
semiconscious نیمه هوشیار
semi independent نیمه مستقل
semicolonial نیمه مستعمره
semicolonialism نیمه مستعمراتی
semi literate نیمه نویسا
semi mechanization نیمه مکانیزه
semicivilized نیمه متمدن
semicinductor نیمه رسانا
semicinductor نیمه هادی
half-column نیمه ستون
preconscious نیمه هشیار
partially sighted نیمه بینا
partially hearing نیمه شنوا
partial fixing نیمه گیرداری
semi conductor نیمه هادی
nocturn عبادت نیمه شب
middle watch نگهبانی نیمه شب
midyear نیمه سال
midwatch پاس نیمه شب
megrim درد نیمه سر
left heart نیمه چپ قلب
quasi public نیمه دولتی
quasi commercial نیمه بازرگانی
semiautomatic نیمه خودکار
semiarid نیمه خشک
semiarboreal نیمه درختی
semiaquatic نیمه ابزی
quasi public نیمه عمومی
semiactive نیمه فعال
semi trailer نیمه یدک
semi skilled نیمه ماهر
semi official نیمه رسمی
second half نیمه دوم
quasi convex نیمه محدب
quasi concave نیمه مقعر
quasi private نیمه خصوصی
half-bat آجر نیمه
subarid نیمه خشک
subadult نیمه بالغ
subacute نیمه حاد
solid state نیمه هادی
shaly clay رس نیمه بلوری
semivitrified نیمه شیشهای
semitropic نیمه گرمسیری
semitransparent نیمه شفاف
semitranslucent نیمه شفاف
semitranslucent نیمه کدر
semiterrestrial نیمه خاکی
semisynthetic نیمه ترکیبی
semisynthetic نیمه مصنوعی
semisolid نیمه جامد
subfossil نیمه سنگواره
subovate نیمه بیضی
subsaline نیمه شور
dwarf wall دیوار نیمه
aileron نیمه لچکی
aileron نیمه سنتوری
underemployed نیمه کار
sub-tropical نیمه حاره
semi-precious نیمه گرانبها
semi-precious نیمه بهادار
semi-final نیمه نهایی
semi-conscious در حال نیمه غش
semi-conscious نیمه بیهوش
semi-conscious نیمه هشیار
half-timbered نیمه چوبی
semiskilled نیمه ماهر
semirigid نیمه سخت
semireligious نیمه مذهبی
semigloss نیمه درخشان
semiofficial نیمه رسمی
semiformal نیمه رسمی
semifluid نیمه ابکی
semifixed نیمه ثابت
semifinal نیمه نهایی
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
semierect نیمه قائم
semierect نیمه ایستاده
semidomesticated نیمه اهلی
semidome نیمه گنبد
semidivine نیمه خدا
semidivine نیمه الهی
semigloss نیمه شفاف
semihard نیمه سخت
semihard نیمه محکم
semipublic نیمه همگانی
semipro نیمه حرفهای
semiprivate نیمه خصوصی
semipermeable نیمه تراوا
semipermanent نیمه جاودان
semiparasitic نیمه انگلی
semiopaque نیمه کدر
semiopaque نیمه شفاف
semimobile نیمه متحرک
semilustrous نیمه درخشنده
semilog نیمه لگاریتمی
semiliquid نیمه مایع
semilate نیمه دیررس
semidetached نیمه مجزا
before mid night قبل از نیمه شب
parboil نیمه پختن
midsummer نیمه تابستان
semi-finals نیمه نهایی
half faced نیمه کاره
parboiling نیمه پختن
inchoate نیمه تمام
partial نیمه کامل
half loaded سلاح نیمه پر
half mast high نیمه افراشته
subconsciously نیمه اگاه
subconsciously نیمه هشیار
parboiled نیمه پختن
foreconscious نیمه هشیاری
parboils نیمه پختن
subliminally نیمه خوداگاه
brow ague درد نیمه سر
backcourt نیمه دفاعی
demigod نیمه خدا
halfway نیمه راه
semi finals نیمه نهایی
midway نیمه راه
subliminal نیمه خوداگاه
semis نیمه تاحدی
semi نیمه تاحدی
half-mast نیمه افراشتن
half-mast نیمه افراشتگی
half-time نیمه نخست
half tracked نیمه شنی
draft نیمه نهایی
part-time نیمه وقت
part time نیمه وقت
halvers نیمه مشترک
half نیمه نخست
first half نیمه نخست
translucent نیمه شفاف
half way نیمه راه
drafted نیمه نهایی
subconscious نیمه اگاه
drafts نیمه نهایی
half time نیمه بازی
subconscious نیمه هشیار
semi logarithmic paper کاغذ نیمه لگاریتمی
semiconductor storage حافظه نیمه هادی
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
semicrustaceous نیمه سخت پوست
semidefinite matrix ماتریس نیمه معین
rats رفیق نیمه راه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com