Dictiornary-Farsi | نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
overlap	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن


Other Matches

splices	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
seahorse	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap	چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos	ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos	روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semilustrous	نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate	نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic	نیمه عمومی نیمه دولتی
semi naufragium	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life	نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june	از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
semi	نیمه
division line	خط نیمه
semis	نیمه
stiffish	نیمه شق
mid	نیمه
midnight	نیمه شب
mid-	نیمه
half deck	نیمه پل
moiety	نیمه
in noon of night	در نیمه شب
part way	نیمه
semiparasitic	نیمه انگلی
semipermeable	نیمه تراوا
semiopaque	نیمه کدر
semiopaque	نیمه شفاف
subconsciously	نیمه هشیار
semipermanent	نیمه جاودان
semimobile	نیمه متحرک
semilustrous	نیمه درخشنده
subconscious	نیمه هشیار
subconsciously	نیمه اگاه
subconscious	نیمه اگاه
semisynthetic	نیمه ترکیبی
semiterrestrial	نیمه خاکی
semitranslucent	نیمه کدر
semitranslucent	نیمه شفاف
semitransparent	نیمه شفاف
semitropic	نیمه گرمسیری
subadult	نیمه بالغ
semivitrified	نیمه شیشهای
shaly clay	رس نیمه بلوری
midyear	نیمه سال
solid state	نیمه هادی
midwatch	پاس نیمه شب
semisynthetic	نیمه مصنوعی
semisolid	نیمه جامد
semiprivate	نیمه خصوصی
semipro	نیمه حرفهای
semipublic	نیمه همگانی
preconscious	نیمه هشیار
partial fixing	نیمه گیرداری
partially sighted	نیمه بینا
partially hearing	نیمه شنوا
nocturn	عبادت نیمه شب
middle watch	نگهبانی نیمه شب
semireligious	نیمه مذهبی
semirigid	نیمه سخت
semiskilled	نیمه ماهر
subacute	نیمه حاد
quasi private	نیمه خصوصی
semi mechanization	نیمه مکانیزه
parboiling	نیمه پختن
parboiled	نیمه پختن
parboil	نیمه پختن
semidome	نیمه گنبد
semidomesticated	نیمه اهلی
semierect	نیمه ایستاده
semierect	نیمه قائم
semi conductor	نیمه هادی
semifinal	نیمه نهایی
semicivilized	نیمه متمدن
semicinductor	نیمه رسانا
semicinductor	نیمه هادی
parboils	نیمه پختن
semidivine	نیمه خدا
semicolonial	نیمه ازاد
semicolonial	نیمه مستعمره
semicolonialism	نیمه مستعمراتی
semiconscious	نیمه هوشیار
semiconscious	نیمه اگاه
semiconscious	نیمه بیهوش
semicrystalline	نیمه متبلور
semidetached	نیمه مجزا
half-mast	نیمه افراشتن
half-mast	نیمه افراشتگی
semi independent	نیمه مستقل
semidivine	نیمه الهی
midsummer	نیمه تابستان
semifixed	نیمه ثابت
semiofficial	نیمه رسمی
semigloss	نیمه درخشان
quasi concave	نیمه مقعر
quasi commercial	نیمه بازرگانی
semigloss	نیمه شفاف
quasi public	نیمه عمومی
semihard	نیمه سخت
semihard	نیمه محکم
semilate	نیمه دیررس
semicrystalline	نیمه بلورین
semiliquid	نیمه مایع
semilog	نیمه لگاریتمی
semilogarithmic	نیمه لگاریتمی
semi literate	نیمه نویسا
semiformal	نیمه رسمی
semiautomatic	نیمه خودکار
semiarid	نیمه خشک
semiarboreal	نیمه درختی
semiaquatic	نیمه ابزی
semiactive	نیمه فعال
semi trailer	نیمه یدک
semi skilled	نیمه ماهر
semi official	نیمه رسمی
second half	نیمه دوم
inchoate	نیمه تمام
partial	نیمه کامل
quasi convex	نیمه محدب
semifluid	نیمه ابکی
quasi public	نیمه دولتی
semi-conscious	نیمه هشیار
aileron	نیمه لچکی
semi-precious	نیمه بهادار
semis	نیمه تاحدی
semi	نیمه تاحدی
half-time	نیمه نخست
halfway	نیمه راه
backcourt	نیمه دفاعی
aileron	نیمه سنتوری
half-timbered	نیمه چوبی
semi-precious	نیمه گرانبها
half	نیمه نخست
half-column	نیمه ستون
subliminal	نیمه خوداگاه
subliminally	نیمه خوداگاه
part time	نیمه وقت
part-time	نیمه وقت
semi-conscious	نیمه بیهوش
semi finals	نیمه نهایی
semi-conscious	در حال نیمه غش
semi-finals	نیمه نهایی
semi-final	نیمه نهایی
midway	نیمه راه
half faced	نیمه کاره
dwarf wall	دیوار نیمه
half-bat	آجر نیمه
brow ague	درد نیمه سر
foreconscious	نیمه هشیاری
before mid night	قبل از نیمه شب
sub-tropical	نیمه حاره
megrim	درد نیمه سر
subfossil	نیمه سنگواره
half tracked	نیمه شنی
half loaded	سلاح نیمه پر
draft	نیمه نهایی
drafted	نیمه نهایی
half time	نیمه بازی
drafts	نیمه نهایی
half way	نیمه راه
first half	نیمه نخست
halvers	نیمه مشترک
subarid	نیمه خشک
subovate	نیمه بیضی
subsaline	نیمه شور
half mast high	نیمه افراشته
left heart	نیمه چپ قلب
underemployed	نیمه کار
translucent	نیمه شفاف
demigod	نیمه خدا
semi skilled worker	کارگر نیمه ماهر
the small hours	ساعات بعد از نیمه شب
partial	نیمه کاره بخشی از
semiconductor memory	حافظه نیمه رسانا
quasi steady	جریان نیمه ارام
quasi public company	شرکت نیمه دولتی
semifixed	مهمات نیمه ثابت
quasi convex function	تابع نیمه محدب
half way	واقع در نیمه راه
semiautomatic	نیمه خود کار
semidefinite matrix	ماتریس نیمه معین
semi logarithmic paper	کاغذ نیمه لگاریتمی
semi killed steel	فولاد نیمه ارام
half cloverload junction	چهارراه نیمه شبدری
semicrustaceous	نیمه سخت پوست
semiconductor storage	حافظه نیمه هادی
semiconductor memory	حافظه نیمه هادی
semiconductor device	دستگاه نیمه هادی
fair-weather friend	رفیق نیمه راهه
semi interquartile range	دامنه نیمه چارکی
draft report	گزارش نیمه نهایی
semi independent	نیمه خود مختار
semi durable goods	کالاهای نیمه بادوام
semiautonomous	نیمه خود مختار
demi-metope	[نیمه چهارگوش افریز]
half-timbering	ساختمان نیمه چوبی