English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
physiological وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
physiologic وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
Other Matches
functional وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
heterology عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
staffed اعضاء هیئت
staff اعضاء هیئت
acolous فاقد اعضاء
private اعضاء تناسلی
privates اعضاء تناسلی
staffs اعضاء هیئت
attachT یکی از اعضاء سفارتخانه
plenaries شامل تمام اعضاء
plenary شامل تمام اعضاء
homogonous دارای اعضاء تولید مثل متشابه
anaphrodisia داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
All members are entitled to use the swimming pool. همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
wifehood وفایف زوجیت
implied task وفایف استنتاجی
assignment of tasks تعیین وفایف
function keys کلیدهایانجام وفایف
specified tasks وفایف تصریحی
assignment of tasks واگذار کردن وفایف
job description شرح وفایف شغلی
physiology علم وفایف الاعضاء
toe the line <idiom> انجام وفایف شخصی
muliebrity وفایف زنانه زنانگی
that is beyond my duty این از وفایف من خارج است
positioned قراردادن امورات مربوط به وفایف
position قراردادن امورات مربوط به وفایف
breaks خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
break خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
specified tasks ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
entoptics شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
he is nehgent of his duties در انجام وفایف خودسهل انگار است
deontology وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
second fiddle کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
this duty precedes all others این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
admin تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
misdirection در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
condonation اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
manning table جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
exquatur اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
building line بر ساختمانی
organic ساختمانی
structural ساختمانی
structurally ساختمانی
constructional ساختمانی
grillage شبکه ساختمانی
structural draftsman نقشه کش ساختمانی
component جزء ساختمانی
structural crack ترک ساختمانی
Construction works . عملیات ساختمانی
site زمین ساختمانی
constructive مفید ساختمانی
structural drawing نقشه ساختمانی
structural factor ضریب ساختمانی
structural steel فولاد ساختمانی
structural member عضو ساختمانی
structural joints درزهای ساختمانی
building sites کارگاه ساختمانی
building site کارگاه ساختمانی
sited کارگاه ساختمانی
sited زمین ساختمانی
timber چوب ساختمانی
structrual stability استحکام ساختمانی
structrual steelwork فولاد ساختمانی
structual engineering مهندس ساختمانی
sites کارگاه ساختمانی
sites زمین ساختمانی
member جزء ساختمانی
members جزء ساختمانی
structural concrete بتن ساختمانی
components جزء ساختمانی
basic unit assembly group گروه ساختمانی
monumentality عظمت ساختمانی
structrual stability ثبات ساختمانی
to found a building ساختمانی بینادکردن
artificial stone سنگ ساختمانی
ashlar سنگ ساختمانی
ashler سنگ ساختمانی
contractors plant ماشینهای ساختمانی
construction joints درزهای ساختمانی
basic construction unit واحد ساختمانی
contractors yard واحد ساختمانی
building limes اهک ساختمانی
construction joint درز ساختمانی
building material مصالح ساختمانی
building operations عملیات ساختمانی
building unit واحد ساختمانی
site کارگاه ساختمانی
site building زمین ساختمانی
building work کار ساختمانی
site office دفتر ساختمانی
structural timber الوار ساختمانی
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
steel fabric بافت فولاد ساختمانی
public works کارهای ساختمانی همگانی
home wiring سیم کشی ساختمانی
intelligent building [ساختمانی با سرویس هوشمند]
material storage area انبار مصالح ساختمانی
material testing laboratory ازمایشگاه مصالح ساختمانی
constitutive تشکیل دهنده ساختمانی
construction cost index شاخص هزینه ساختمانی
structural steel sheet ورق فولاد ساختمانی
building machinery ماشین الات ساختمانی
masonery مصالح ساختمانی سنگتراشی
sheer plan نقشه ساختمانی ناو
light weight unit واحد ساختمانی سبک
module مدلهای نمونه ساختمانی
modules مدلهای نمونه ساختمانی
masonry lining پوشش با مصالح ساختمانی
corbelling پیش امدگی ساختمانی
sidewalk superintendent نافر عملیات ساختمانی
ashlar سنگ ساختمانی تراشیده
corbeling پیش امدگی ساختمانی
structural design طرح و محاسبات ساختمانی
building craftsman کارگر ماهر ساختمانی
structural analysis محاسبات طرح ساختمانی
structural transformation تغییر شکل ساختمانی
pattern construction drawing الگوی نقشههای ساختمانی
to pull down a building خراب کردن ساختمانی
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
refractory ماده ساختمانی نسوز
to tear down a building خراب کردن ساختمانی
to pull down a building متلاشی کردن ساختمانی
to demolish a building خراب کردن ساختمانی
to demolish a building متلاشی کردن ساختمانی
to tear down a building متلاشی کردن ساختمانی
pier پایه نصب ستونهای ساختمانی
bombproof ساختمانی که پناه بمب باشد
structual constituent جزء تشکیل دهنده ساختمانی
modular design مدل ساختمانی پیش ساخته
erection crane جراثقال برای کارهای ساختمانی
studding مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
pier mount پایه نصب ستونهای ساختمانی
piers پایه نصب ستونهای ساختمانی
building unit جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
structural steel تیر فولاد یا اهن ساختمانی
To make a forcible entry into a building. بزور وارد ساختمانی شدن
hauled فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
factory ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
hauling فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
to plan a building نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
homomorphy شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
factories ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
nut structure ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
hauls فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
embryonic membrane ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
parenthood مقام والدین وفایف والدین
rosters سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
roster سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
restitution of conjugal rights دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
masonary مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
haul road راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
ashlering [مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
to break into a building با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
dolmen ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
dimension stone سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
interlacing arches طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
pin joint اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
beef up افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
earthquake factor مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
cellulose nitrate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
bulb angle جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
anti tear strips باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
sergeancy گروهبانی وفایف گروهبانی
serjeancy گروهبانی وفایف گروهبانی
gurantee period مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com