Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English
Persian
embedding
و قرار دادن آن در متن یا فایل به طوری که توکار در متن است
Other Matches
cache memory
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
caches
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
chains
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
references
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
backwards
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
righting
ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righted
ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
tabbing
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
right
ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
decimals
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
righted
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
right
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
SMB
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
fields
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
encapsulated
دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
square away
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
BAT file extension
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
telnet
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
appending
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
append
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appends
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appended
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
rename
دادن نام جدید به فایل
renamed
دادن نام جدید به فایل
renames
دادن نام جدید به فایل
renaming
دادن نام جدید به فایل
EXE file
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
locates
قرار دادن
placements
قرار دادن
relative location
قرار دادن
lays
قرار دادن
located
قرار دادن
sets
قرار دادن
posit
قرار دادن
locate
قرار دادن
setting up
قرار دادن
settle
قرار دادن
settles
قرار دادن
locating
قرار دادن
parks
قرار دادن
individuate
تک قرار دادن
parked
قرار دادن
park
قرار دادن
lay
قرار دادن
superpose
قرار دادن
set
قرار دادن
underexpose
قرار دادن
placement
قرار دادن
makes
قرار دادن
packs
قرار دادن
make
قرار دادن
pack
قرار دادن
row
قرار دادن
rowed
قرار دادن
rows
قرار دادن
put
قرار دادن
putting
قرار دادن
lodges
قرار دادن
puts
قرار دادن
lodged
قرار دادن
lodge
قرار دادن
security
کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
subject
در معرض قرار دادن
to lead by the nose
الت قرار دادن
subjecting
در معرض قرار دادن
colocate
درمجاورت هم قرار دادن
subjects
در معرض قرار دادن
colocate
در مجاور هم قرار دادن
subjected
در معرض قرار دادن
incase
در صندوق قرار دادن
immurement
در دیوار قرار دادن
doubt
موردتردید قرار دادن
back up
پشت قرار دادن
back-up
پشت قرار دادن
emplace
در محلی قرار دادن
enfilade
روبروی هم قرار دادن
put in
قرار دادن چیزی در
ranges
در طبقه قرار دادن
ranged
در طبقه قرار دادن
range
در طبقه قرار دادن
boxed
قرار دادن در یک جعبه
place at disposal
در دسترس قرار دادن
doubts
موردتردید قرار دادن
doubting
موردتردید قرار دادن
doubted
موردتردید قرار دادن
impact
زیرفشار قرار دادن
collimate
موازی قرار دادن
impacts
زیرفشار قرار دادن
treated
موردعمل قرار دادن
treat
موردعمل قرار دادن
put to
در تنگنا قرار دادن
pronate
دمر قرار دادن
model
نمونه قرار دادن
pile up
<idiom>
روی هم قرار دادن
prifixal
در جلوچیزی قرار دادن
prifix
در جلوچیزی قرار دادن
modeled
نمونه قرار دادن
modelled
نمونه قرار دادن
plebeianize
جزوتوده قرار دادن
models
نمونه قرار دادن
compact
تنگ هم قرار دادن
compacted
تنگ هم قرار دادن
compacting
تنگ هم قرار دادن
compacts
تنگ هم قرار دادن
include
قرار دادن شمردن
includes
قرار دادن شمردن
inprocess
درجریان قرار دادن
mans
قرار دادن سرنشین
man
قرار دادن سرنشین
side
در یکسو قرار دادن
sides
در یکسو قرار دادن
oppressing
درمضیقه قرار دادن
oppresses
درمضیقه قرار دادن
oppress
درمضیقه قرار دادن
laminate
رویهم قرار دادن
lead by the nose
الت قرار دادن
obligate
در محظور قرار دادن
lapped
رویهم قرار دادن
set of the sails
قرار دادن بادبانها
lap
رویهم قرار دادن
treats
موردعمل قرار دادن
to put down
پایین قرار دادن
prefers
جلو قرار دادن
utilises
در دسترس قرار دادن
encapsulates
در محفظهای قرار دادن
utilizes
مورداستفاده قرار دادن
encapsulating
در محفظهای قرار دادن
sandwiched
در تنگنا قرار دادن
sandwiches
در تنگنا قرار دادن
sandwich
در تنگنا قرار دادن
meddles
در وسط قرار دادن
encapsulate
در محفظهای قرار دادن
utilizes
در دسترس قرار دادن
prefer
جلو قرار دادن
preferring
جلو قرار دادن
place
قرار دادن گماردن
utilizing
در دسترس قرار دادن
utilizing
مورداستفاده قرار دادن
places
قرار دادن گماردن
purgatory
در برزخ قرار دادن
placing
قرار دادن گماردن
couch
درلفافه قرار دادن
meddled
در وسط قرار دادن
utilising
در دسترس قرار دادن
utilize
مورداستفاده قرار دادن
meddle
در وسط قرار دادن
couches
درلفافه قرار دادن
utilises
مورداستفاده قرار دادن
utilising
مورداستفاده قرار دادن
utilised
مورداستفاده قرار دادن
utilised
در دسترس قرار دادن
utilize
در دسترس قرار دادن
couched
درلفافه قرار دادن
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
inveigh
مورد حمله قرار دادن
idolize
صنم قرار دادن پرستیدن
sunning
درمعرض افتاب قرار دادن
idolizes
صنم قرار دادن پرستیدن
idolized
صنم قرار دادن پرستیدن
sunned
درمعرض افتاب قرار دادن
inveighs
مورد حمله قرار دادن
house
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
idolising
صنم قرار دادن پرستیدن
sun
درمعرض افتاب قرار دادن
holsters
در جلد چرمی قرار دادن
idolised
صنم قرار دادن پرستیدن
aeration
درمجاورت هوا قرار دادن
expose
درمعرض اشعه قرار دادن
idolises
صنم قرار دادن پرستیدن
suns
درمعرض افتاب قرار دادن
idolizing
صنم قرار دادن پرستیدن
setover
روی چیزی قرار دادن
date
قرار دادن داده در یک متن
to place on the market
درمعرض فروش قرار دادن
holster
در جلد چرمی قرار دادن
outshone
تحت الشعاع قرار دادن
dates
قرار دادن داده در یک متن
outshining
تحت الشعاع قرار دادن
invading
مورد تجاوز قرار دادن
marginalizing
مورد کمتوجهی قرار دادن
skies
در مقام منیعی قرار دادن
sky
در مقام منیعی قرار دادن
inveighing
مورد حمله قرار دادن
preset
قبلا چیدن و قرار دادن
outshines
تحت الشعاع قرار دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com