English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
garboard پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
Other Matches
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
nethermost پایین ترین زیر ترین
keel حمال کشتی
keels حمال کشتی
carina کشتی حمال
keel حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keels حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
lowest پایین ترین
lowermost پایین ترین
bottommost پایین ترین
lower most پایین ترین
downmost پایین ترین
undermost پایین ترین
tenth rate پایین ترین درجه
tenth rate از پایین ترین جنس
curtail step پایین ترین پله پلگان
troposphere پایین ترین بخش اتمسفر
combat resolution پایین ترین رده رزمی
curtal step پایین ترین پله پلگان
lower high water پایین ترین پیشرفت اب دریا
lasts پایین ترین درجه یا مقام
lasted پایین ترین درجه یا مقام
last پایین ترین درجه یا مقام
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bottom با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
lower low water پایین ترین پست رفت اب دریا
bottoms با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
water collecting sump پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
physical پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
sternmost عقب ترین قسمت کشتی
bilge پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
oil scraper رینگی در پایین یا حاشیه پایینی پیستون
aftermost نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
gopher wood چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hatch way روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
barbette تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
grillage شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
Zipper selvage حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
foresail بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ninepins یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
noggin سطل چوبی لیوان چوبی
naggin سطل چوبی لیوان چوبی
noggins سطل چوبی لیوان چوبی
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
Kufic border حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
frieze حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
trenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
backers حمال
coolies حمال
cooly حمال
summer tree حمال
backer حمال
carina حمال
carinae حمال
coolie حمال
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
girder تیر حمال
alpha carinae الفا- حمال
fag حمال مفت
girders تیر حمال
fags حمال مفت
load bearing wall دیوار حمال
supporting beam تیر حمال
canopus الفا- حمال
porter باربر حمال
porters باربر حمال
load-bearing wall دیوار حمال
roller conveyor غلطک حمال
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
carrier حامل غلطک حمال
carriers حامل غلطک حمال
compound girder تیر حمال مرکب
lattic-bridge تیر حمال مشبک
lattice girder تیر حمال مشبک
mantle ring تیر حمال حلقوی شکل
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
down سوی پایین بطرف پایین
jinriki درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinrikisha درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
roll on roll off روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
Herati border طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
backmost پس ترین
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
westernmost غربی ترین
hindmost عقب ترین
drier : خشک ترین
nethermost پست ترین
backmost عقب ترین
proto مهم ترین
rightmost راست ترین
undermost زیر ترین
most important <adj.> مهم ترین
furthest پیشرفته ترین
least significant کم اهمیت ترین
leftmost سمت چپ ترین
aftmost عقب ترین
rearmost عقب ترین
driest خشک ترین
topmost اعلی ترین
eldest مسن ترین
midmost میان ترین
more like;most like شبیه ترین
middlemost میان ترین
lattermost عقب ترین
most significant پراهمیت ترین
meritorious شایسته ترین
arrant بدنام ترین
lattermost پست ترین
first and foremost <adv.> پیش ترین
foremost پیش ترین
best عظیم ترین
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
eastermost شرقی ترین نقطه
easternmost شرقی ترین نقطه
top flight اعلی ترین مرتبه
most significant digit با اهمیت ترین رقم
bottom price پائین ترین قیمت
ticked سخت ترین مرحله
ticks سخت ترین مرحله
neap خفیف ترین جزر و مد
most significant digit با ارزش ترین رقم
neap tide پائین ترین جزر و مد
most significant bit با ارزش ترین بیت
aftermost عقب ترین واپسین
most significant bit با اهمیت ترین بیت
royal road اسان ترین راه
tick سخت ترین مرحله
lsb کم اهمیت ترین بیت
full-back عقب ترین بازی کن
full-backs عقب ترین بازی کن
next نزدیک ترین پس ازان
heartstring عمیق ترین احساسات دل
least significant digit کم اهمیت ترین رقم
least significant bit کم اهمیت ترین بیت
innermost داخلی ترین دراعماق
best شایسته ترین پیشترین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com