English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
language processor پردازشگر زبان
Other Matches
front end processor پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
processor پردازشگر
array processor پردازشگر ارایه
client ایستگاه پردازشگر
clients ایستگاه پردازشگر
satellite processor پردازشگر پیرو
macro processor درشت پردازشگر
peripheral processor پردازشگر جنبی
central processor پردازشگر مرکزی
processor dtate word کمله وضعیت پردازشگر
bit slice processor پردازشگر قطعه بیتی
raster image processor پردازشگر تصویر شبکهای
client based application برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
global تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
globally تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
edp پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
cpu time مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
Arabic زبان تازی زبان عربی
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib چرب زبان زبان دار
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
software هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
tongues زبان
apt language زبان ای پی تی
hound's tongue سگ زبان
tongue زبان
tongueless بی زبان
language زبان
apl language زبان ای پی ال
rpg language زبان ار پی جی
report progarm generator زبان ار- پی- جی
glossa زبان
as one man با یک زبان
two tongued زبان
language lab زبان
languages زبان ها
abuser بد زبان
language زبان
abusers بد زبان
tongue [language] زبان
c++ زبان ++C
languages زبان
grss language زبان جی پی اس اس
rap زخم زبان
fabricated language زبان ساختگی
raps زخم زبان
glibness طلاقت زبان
Welsh زبان ولز
language laboratory آزمایشگاه زبان
diatribe زخم زبان
diatribes زخم زبان
cobol زبان کوبول
assembly language زبان همگذاری
assembly language زبان اسمبلی
sugary شیرین زبان
flemish زبان فلاندرز
baby-talk زبان بچهگانه
body language زبان بدن
language laboratories آزمایشگاه زبان
erse زبان گالی
Latin زبان لاتین
welsher زبان ولز
welcher زبان ولز
welch زبان ولز
equivocator زبان باز
enquiry language زبان پرس و جو
vulgate زبان عامیانه
estonian زبان استونی
written language زبان نوشتاری
scythian زبان سکایی
delphiniums گل زبان در قفا
delphinium گل زبان در قفا
aryan زبان اریایی
Afrikaans زبان آفریکانز
zibet زبان هندی
tamil زبان تمیل
bengali زبان بنگاله
zend زبان زند
tongue-tied زبان بسته
charlatanry زبان بازی
avestan زبان اوستایی
Urdu زبان اردو
She has a vicious tongue . بد زبان است
gaulish زبان گال
roumanian زبان رومانی
lolls زبان بیرون
lolling زبان بیرون
lolled زبان بیرون
loll زبان بیرون
grammars دستور زبان
formmal language زبان صوری
snobol language زبان اسنوبول
fortran زبان فرترن
baluchi زبان بلوچی
sankskirt زبان سانسکریت
fortran iv زبان فرترن 2
basic language زبان بیسیک
gestural postural language زبان اطواری
sweet spoken شیرین زبان
lick زبان زدن
standard language زبان متعارف
sign language زبان علامات
dumbest زبان بسته
dumber زبان بسته
dumb زبان بسته
symbolic language زبان نمادی
glib tongued چرب زبان
gift of the gab روانی زبان
brickbat زخم زبان
licks زبان زدن
sophist زبان باز
source language زبان منبع
assyrian زبان اشوری
licked زبان زدن
charlatanism زبان بازی
source language زبان اصلی
grammar دستور زبان
dactylology زبان انگشتی
computer oriented language زبان کامپیوترگرا
computer language زبان کامپیوتر
target language زبان مقصود
acrimoniousness زخم زبان
computer language زبان کامپیوتری
compiler language زبان همگردانی
Afghan زبان افغانی
algebraic language زبان جبری
accadian زبان اکد
control language زبان کنترل
sign language زبان اشاره
sign languages زبان علامات
czech زبان چکوسلواکی
application oriented language زبان کاربردی
sign languages زبان اشاره
cypriot زبان قبرس
cryptologic زبان رمز
target language زبان هدف
conversational language زبان محاورهای
algol زبان الگول
compile language زبان کامپایل
technical language زبان فنی
comit language زبان کامیت
aphasia زبان پریشی
an abusive bellow شخص بد زبان
formal language زبان صوری
an busive bellow شخص بد زبان
slavic زبان اسلاوی
slip of the tongue لغزش زبان
technical language زبان تخصصی
command language زبان فرماندهی
the persian language زبان فارسی
common language زبان مشترک
common language زبان عمومی
algol 0 زبان الگول 06
commerical language زبان تجاری
command language زبان دستوری
algorithmic language زبان الگوریتمی
the turkish language زبان ترکی
command language زبان فرمان
ambiguous language زبان مبهم
smooth tongued چرب زبان
dancing language زبان رقص
Hebrew زبان عبری
dumb language زبان بی زبانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com