English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (14 milliseconds)
English Persian
to drop someone off کسی را پیاده کرن
Search result with all words
walk گردش کردن پیاده رفتن
walk گردش پیاده گردشگاه
walk پیاده رو
walked گردش کردن پیاده رفتن
walked گردش پیاده گردشگاه
walked پیاده رو
walks گردش کردن پیاده رفتن
walks گردش پیاده گردشگاه
walks پیاده رو
shin پیاده وباسرعت رفتن
shins پیاده وباسرعت رفتن
tramp باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramped باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramps باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
afoot پیاده
ramp محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
arcade پیاده روی سرپوشیده
built-in تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
extend بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extending بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extends بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
terminal محل پیاده وسوار کردن بارها
terminals محل پیاده وسوار کردن بارها
pad دزد پیاده
pad پیاده سفر کردن
pads دزد پیاده
pads پیاده سفر کردن
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
jaywalker پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalkers پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
doctrine اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
dismantle پیاده کردن
dismantle پیاده کردن موتور
dismantle پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled پیاده کردن
dismantled پیاده کردن موتور
dismantled پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles پیاده کردن
dismantles پیاده کردن موتور
dismantles پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling پیاده کردن
dismantling پیاده کردن موتور
dismantling پیاده کردن قطعات مونتاژ
gambit از دست دادن یکی دو پیاده در برابرتحصیل امتیازاتی
gambit قربانی پیاده شطرنج در گشایش
gambits از دست دادن یکی دو پیاده در برابرتحصیل امتیازاتی
gambits قربانی پیاده شطرنج در گشایش
path پیاده رو
paths پیاده رو
en passant گرفتن پیاده شطرنج در حین عبور
cannibalised پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
break ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
breaks ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
implementation پیاده سازی
infantryman سرباز پیاده نظام
infantryman جمعی پیاده نظام
infantrymen سرباز پیاده نظام
infantrymen جمعی پیاده نظام
land به خشکی امدن پیاده شدن
land زمین پیاده شدن برجستگی بین خانها
decoy پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoyed پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoying پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoys پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
mush پیاده در برف سفرکردن
hump پیاده روی
humping پیاده روی
humps پیاده روی
curb جلوگیری لبه پیاده رو
curbed جلوگیری لبه پیاده رو
curbing جلوگیری لبه پیاده رو
curbs جلوگیری لبه پیاده رو
disembark پیاده کردن
disembark پیاده شدن
disembarked پیاده کردن
disembarked پیاده شدن
disembarking پیاده کردن
disembarking پیاده شدن
disembarks پیاده کردن
disembarks پیاده شدن
removal از بین بردن برداشتن پیاده کردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
Other Matches
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
impledge پیاده
pedestrians پیاده
dismounted پیاده
pavements پیاده رو
sidewalks پیاده رو
side walk پیاده رو
footer پیاده رو
sidewalk پیاده رو
footpath پیاده رو
pignorate پیاده
pavement پیاده رو
infantry پیاده
walkways پیاده رو
pedestrian پیاده
footpaths پیاده رو
on of پیاده
foot bridge پل پیاده رو
pedestrian bridge پل پیاده رو
footway پیاده رو
foot infantry پیاده
foot slogger پیاده
foot bank پیاده رو
ganway پل پیاده رو
infantry man پیاده
walkway پیاده رو
peripatetic پیاده رو
alight پیاده شدن
skirmisher پیاده نظام
kerb جدول پیاده رو
kerbs حاشیه پیاده رو
to pad aroad پیاده رفتن
dismounts پیاده کردن
kerb حاشیه پیاده رو
kerbs جدول پیاده رو
set down پیاده کردن
take down پیاده کردن
wayfarers مسافر پیاده
alighted پیاده شدن
footpad راهزن پیاده
alighting پیاده شدن
alights پیاده شدن
to go on foot پیاده رفتن
to get off پیاده شدن از
pawned پیاده شطرنج
pawning پیاده شطرنج
pawns پیاده شطرنج
pawn پیاده شطرنج
wayfarer مسافر پیاده
to pad it پیاده رفتن
foot slugger سرباز پیاده
demodulator پیاده کننده
demodulation پیاده کردن
impledge پیاده شطرنج
infantry man سرباز پیاده
knight of the road راهزن پیاده
banquette نیمکت پیاده رو
armored infantry پیاده مکانیزه
disassemble پیاده کردن
grabby سرباز پیاده
foot passenger پیاده پا رهسپار
foot passenger مسافر پیاده
foot infantry پیاده نظام
footsoldier سرباز پیاده
ganger مسافر پیاده
dismantlement پیاده کردن
disembarkation پیاده شدن
get down پیاده شدن
armored infantry پیاده زرهی
on foot پای پیاده
promotion ترفیع پیاده
pedestrianism پیاده روی
pignorate پیاده شطرنج
regiment of f. هنگ پیاده
footbridges پل پیاده روی
footbridges پل پیاده روها
footbridge پل پیاده روی
footbridge پل پیاده روها
promotions ترفیع پیاده
mechanized پیاده زرهی
hike پیاده روی
on foot به صورت پیاده
pedestrian crossings گذرگاه پیاده
pedestrian crossing گذرگاه پیاده
infantry سرباز پیاده
infantry پیاده نظام
hiking پیاده روی
hikes پیاده روی
hiked پیاده روی
rifle man سرباز پیاده
walkabouts گردش پیاده
zebra crossing خط عابر پیاده
counterpawn پیاده متقابل
to walk . To go on foot. پیاده رفتن
walkabouts مسافرت پیاده
walkabout گردش پیاده
turnable foot bridge پل پیاده رو گردان
torero گاوباز پیاده
to ride shanks's mare پیاده رفتن
zebra crossings خط عابر پیاده
dismounting پیاده کردن
walkabout مسافرت پیاده
to pad the hoof پیاده رفتن
wayfaring پیاده روی
dismount پیاده کردن
unset پیاده کردن
land vi پیاده شدن رسیدن
mechanized infantry یکان پیاده مکانیزه
administrative landing پیاده شدن اداری
janizary سرباز پیاده نظام
isolani پیاده ایزوله شطرنج
beaching party گروه پیاده شونده
advanced pawn پیاده پیش رفته
landing beach ساحل پیاده شدن
landing forces نیروهای پیاده شونده
light infantry پیاده نظام سبک
night landing پیاده شدن درساحل در شب
deplane از هواپیما پیاده شدن
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
light infantry پیاده سبک اسلحه
landing craft assault قایق نیرو پیاده کن
dogface سرباز پیاده نظام
dosmount command فرمان پیاده کردن
dough boy سرباز پیاده نظام
fee pawn پیاده ازاد شطرنج
foot soldier سرباز پیاده نظام
drill marching تمرین پیاده روی
in step با سرعت پیاده روی
grabby نفر پیاده نظام
pedestrianises پیاده روی کردن
doughboy سرباز پیاده نظام
disassembly پیاده کردن موتور
at walking pace با سرعت پیاده روی
four powns attack حمله چهار پیاده
dismounting از اسب پیاده شدن
setting out پیاده کردن مسیر
setting out پیاده کردن نقشه
dismounting پیاده کردن یا شدن
staking پیاده کردن مسیر
poisoned pawn پیاده زهراگین یا مسموم
I wI'll get off here. اینجا پیاده می شوم
To implement a project. طرحی را پیاده کردن
shoring پیاده شدن در ساحل
system implementation پیاده سازی سیستم
unmounted سوار نشده پیاده
dismounts از اسب پیاده شدن
dismounts پیاده کردن یا شدن
dismount پیاده کردن یا شدن
dismount از اسب پیاده شدن
pedestrianizing پیاده روی کردن
pedestrianizes پیاده روی کردن
pedestrianized پیاده روی کردن
pedestrianize پیاده روی کردن
pedestrianising پیاده روی کردن
pedestrianised پیاده روی کردن
treadway پل برای عناصر پیاده
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
landing ship ناو نیرو پیاده کن
pawn push پیاده رانی شطرنج
pathways خط سیر جاده پیاده رو
pathway خط سیر جاده پیاده رو
panel formwork قالببندی پیاده شونده
pawn promotion ترفیع پیاده شطرنج
infantry رسته پیاده نظام
pedestrian guard rail جانپناه برای پیاده رو
pawn roller پیاده رانی شطرنج
PEDESTRIANS محل عبور عابر پیاده
nondismountable pack بسته غیرقابل پیاده سازی
underpromote ترفیع پیاده به غیر وزیر
OR function پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
torre attack حمله توره در پیاده وزیرشطرنج
mounted infantry سربازانی که در سفرسوارمیشوندولی پیاده می جنگند
volga gambit گامبی ولگا در پیاده وزیرشطرنج
to get down پایین امدن پیاده شدن
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
to alight from a vehicle پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
impact point نقطه پیاده شدن باچتر
prelanding قبل از پیاده شدن از ناو
protected passed pawn پیاده رونده محافظت شده
queen's pawn counter gambit گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
queen's pawn game بازی پیاده وزیر شطرنج
get off رهایی یافتن پیاده شدن از
isolated pawn پیاده ایزوله یا منفرد شطرنج
Drop me just before you get to the turning. مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
removable قابل سوار و پیاده کردن
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
queen's pawn opening گشایش پیاده وزیر شطرنج
peonage استفاده از سربازهای پیاده در خدمت
passed pawn پیاده رونده یا پاسه شطرنج
foot guards پیاده نظام های انگلستان
pedestrian وابسته به پیاده روی مبتذل
colle system سیستم کوله در پیاده وزیر
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com