English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 234 (43 milliseconds)
English Persian
decrypt کشف رمز کشف کردن پیام
Search result with all words
acknowledge 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
clear پیام کشف روشن کردن
clearer پیام کشف روشن کردن
clearest پیام کشف روشن کردن
clears پیام کشف روشن کردن
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
decipher کشف کردن پیام کشف رمز کردن
deciphered کشف کردن پیام کشف رمز کردن
deciphers کشف کردن پیام کشف رمز کردن
buries کد کردن پیام
bury کد کردن پیام
burying کد کردن پیام
authentication استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
decode کشف کردن پیام
decoded کشف کردن پیام
decodes کشف کردن پیام
encode رمز کردن پیام
encode کد کردن پیام
encodes رمز کردن پیام
encodes کد کردن پیام
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
codress procedure روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
enciphere رمز کردن پیام
fire message پیام اتش درخواست اتش کردن
routing مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
Other Matches
InBox خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
challenge and reply ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
prompt پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
end کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
wilco پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
service message پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
signal پیام
message پیام
messages پیام
mssg پیام
i signal پیام ای
signaled پیام
signalled پیام
to send a message پیام فرستادن
privacy استقلال پیام
general message پیام عمومی
headings سرلوحه پیام
basegram پیام از ساحل
cryptogram پیام پنهانی
routine message پیام عادی
plain text پیام کشف
error message پیام خطانما
procedure message پیام عادی
communicator پیام دهنده
wilco پیام را فهمیدم
radiotelegram پیام تلگرافی
ems dispatch پیام امس
start of message اغاز پیام
procedure message پیام معمولی
heading سرلوحه پیام
fox message پیام دوباره
end of massage انتهای پیام
brightness signal پیام روشنایی
endings خاتمه پیام
burst pedestal پایه پیام
maydays پیام اضطراری
color burst pedestal پایه پیام
mayday پیام اضطراری
beginning of message شروع پیام
q signal پیام کیو
immediate message پیام فوری
video signal پیام ویدئو
plaindress پیام کشف
code message پیام رمز
telephone message پیام تلفنی
blanking signal پیام خاموشی
heliogram پیام افتابی
end of message انتهای پیام
bodies متن پیام
body متن پیام
ending خاتمه پیام
clear text پیام کشف
som اغاز پیام
message source منشاء پیام
message retrieval بازیابی پیام
message retrieval استخراج پیام
drafter نویسنده پیام
message heading عنوان پیام
message feedback بازخورد پیام
intelligence signal پیام خبری
transmission ارسال پیام
message center مرکز پیام
message switching پیام گزینی
meteorological message پیام هواسنجی
signal tracing ردگیری پیام
senders فرستنده پیام
message queuing صف بندی پیام
drafter منشی پیام
sender فرستنده پیام
signal generator پیام ساز
dummy message پیام فریبنده
dummy message پیام دروغی
message book دفتر پیام
message source منبع پیام
transmissions ارسال پیام
flash message پیام انی
signal center مرکز پیام
monochrome signal پیام تکرنگ
diagnostic massage پیام تشخیصی
radioing پیام رادیویی فرستادن
message switching center مرکز گزینش پیام
cipher text متن پیام رمز
receipt رسید پیام دریافت شد
receipts رسید پیام دریافت شد
classifications طبقه بندی پیام
despatching عزیمت فرستادن پیام
signaled ارسال پیام به کامپیوتر
dispatches عزیمت فرستادن پیام
wrongs پیام غلط است
synchronizing signal پیام همزمان ساز
signalled ارسال پیام به کامپیوتر
radios پیام رادیویی فرستادن
classification طبقه بندی پیام
radio پیام رادیویی فرستادن
chrominance signal پیام رنگ تابی
time of origin زمان ارسال پیام
carrier chrominance signal پیام رنگ تابی
message precedence ارجحیت ارسال پیام
radioed پیام رادیویی فرستادن
proforma پیام پیش نویس
dispatch عزیمت فرستادن پیام
flash message پیام برق اسا
massage accounting ثبت اطلاعات پیام ها
drafter انشا کننده پیام
carrier color signal پیام رنگ تابی
carrier color signal پیام رنگی حامل
signal ارسال پیام به کامپیوتر
psychogram پیام نوشته روح
tape copy پیام نوار شده
despatches عزیمت فرستادن پیام
helio ایینه مخابره پیام
burst gate لامپ پیام گذار
dispatched عزیمت فرستادن پیام
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
message book دفتر یادداشت پیام
originators صادر کننده پیام
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
signal electrode الکترد پیام ساز
trafficked داده پیام دریافتی
eom انتهای پیام essage
minus color signal پیام رنگی منفی
released اجازه ارسال پیام
addresses نشانی گیرنده پیام
address نشانی گیرنده پیام
roger مفهوم شد پیام را گرفتم
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
radiogram مخابره پیام با بی سیم
traffics داده پیام دریافتی
deciphers ماشین کشف پیام
originators اقدام کننده پیام
originator اقدام کننده پیام
composite television signal پیام مرکب تلویزیونی
delivery groups گروه معروف پیام
decipher ماشین کشف پیام
originator صادر کننده پیام
multiple address message پیام چند ادرسه
deciphered ماشین کشف پیام
releases اجازه ارسال پیام
addressed نشانی گیرنده پیام
composite color signal پیام رنگی مرکب
trafficking داده پیام دریافتی
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
color difference signal پیام اختلاف رنگ
wrongs پیام صحیح نیست
signal to noise ratio نسبت پیام به همهمه
despatched عزیمت فرستادن پیام
release اجازه ارسال پیام
radiograms مخابره پیام با بی سیم
wronging پیام غلط است
wronging پیام صحیح نیست
wrong پیام غلط است
traffic داده پیام دریافتی
incoming پیام دریافتی در کامپیوتر
som شروع پیام essage
transmission security تامین ارسال پیام
radiographic پیام رادیوتلگرافی فرستادن
color gate دریچه پیام رنگی
wrong پیام صحیح نیست
direct objects ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
burst پیام همزمان ساز رنگ
flame ارسال پیام نامناسب به کاربر
objecting ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
ordinary پیام معمولی از نظر ارجحیت
indirect objects ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
object ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
flashes پیام انی یا برق اسا
flashed پیام انی یا برق اسا
sign off علامت ختم ارسال پیام
sender شخصی که پیام ارسال میکند
objected ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
flames ارسال پیام نامناسب به کاربر
repeater تکرارکننده پیام بازگو کننده
bursts پیام همزمان ساز رنگ
objects ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
plaintext پیام عادی در شکل مهناداراصلی ان
color sync signal پیام همزمان ساز رنگ
weather code پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
flash پیام انی یا برق اسا
paraphrased تغییر الفاظ یالفظی پیام
paraphrases تغییر الفاظ یالفظی پیام
paraphrasing تغییر الفاظ یالفظی پیام
error message پیام خطا پیغام اشتباه
incoming حجم داده یا پیام دریافتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com