Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
air man
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
Other Matches
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
aircraft repair
تعمیر هواپیما
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
awaiting aircraft availability
زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
dynamically
زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic
زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
he has a rushing business
کارش خوب گرفته است کارش خیلی رونق دارد
aero
مربوط به پرواز یا هواپیما
avionic
مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
flight arrow
تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
clogged ink jet nozzles
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
paged address
که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
parasol wing
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
uplifts
سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
tail skid
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
uplift
سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
message
در مقصد مربوط میشود
messages
در مقصد مربوط میشود
deadline
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadlines
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
cyclic
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
modification kit
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
startup disk
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
radar altitude
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
bilge
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
adverse yaw
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
aviation weather
مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
best angle of climb airspeed
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
whitcomb body
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
pingpong
جایگرینی دو یا چند دستگاه ذخیره بنحوی که که پردازش بتواند روی یک مجموعه فایل انتهایی صورت گیرد
counsel
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsels
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
disrepair
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
aiming symbol
ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
one for one
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
aiming field
نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
pods
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
controlling
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controls
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
ansi
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
he is on his legs
کارش دایراست
He is completely absorbed by his business.
کاملاجذب کارش است
He is attentive to his work .
متوجه کارش است
he prospered in his business
کارش بالا گرفت
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
He eventually landed in prison .
عاقبت کارش بزندان کشید
Let the secretary get on with it .
بگذارید منشی کارش را بکند
He is unpredicateble. He acts haphazardly.
کارش حساب وکتابی ندارد
he drives a roaring trade
کارش خوب گرفته است
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
fastest
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasted
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasts
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fast
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
get off one's butt
<idiom>
سرش شلوغه کارش شروع شده
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
melodramatist
کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
he prospered in his business
در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
I have no fault to find with his work .
از کارش هیچ عیبی نمی توان گرفت
wine cooper
کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
He'll never get anywhere.
او
[مرد]
هیچوقت موفق نمی شود.
[در زندگیش یا کارش]
boat trains
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat train
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
i overpaid him for his work
مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
pawn broker
کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
chimney sweep
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweeps
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
paintress
زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
to get in somebody's way
مانع کردن کسی
[چیزی]
که بتواند کارش را انجام دهد
ringman
کسیکه دراسب دوانی کارش شرط بندی بامردم است
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
dwelling house
در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
He'll never amount to anything.
<idiom>
او
[مرد]
هیچوقت موفق نمی شود.
[در زندگیش یا کارش]
[اصطلاح روزمره]
the inquisition
دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
bill posters
کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
quantum meruit
هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
bill poster
کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
industrial union
اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
piecer
درنخ ریسی کسیکه کارش بهم پیوستن نخهای گسیخته است
crammer
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
daemon
در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
fillings
اب اندازی
expectoration
تف اندازی
filling
اب اندازی
wrist wrestling
مچ اندازی
arm wrestling
مچ اندازی
diving
اب اندازی
exspuition
تف اندازی
start up
راه اندازی
triggers
راه اندازی
triggered
راه اندازی
sortition
قرعه اندازی
abortion
بچه اندازی
gunshot
تیر اندازی
contortions
ازشکل اندازی
contortion
ازشکل اندازی
encroachments
دست اندازی
gunshots
تیر اندازی
supersedure
تعویق اندازی
extrajection
برون اندازی
bootstrap
خودراه اندازی
dockage
حق بار اندازی
sortition
پشک اندازی
ecdysis
پوست اندازی
postponements
تاخیر اندازی
triggering
راه اندازی
chrematistics
علم پس اندازی
encroachment
دست اندازی
postponement
تاخیر اندازی
boot
راه اندازی
snash
دست اندازی
trap
در تله اندازی
trapping
در تله اندازی
trapping
بدام اندازی
basket dam
بندسله اندازی
abortions
بچه اندازی
ejection
بیرون اندازی
cannonry
توپ اندازی
trigger
راه اندازی
moulting
شاخ اندازی
lead work
جام اندازی
launghing
براه اندازی
lead work
شیشه اندازی
moulting
پوست اندازی
leg pull
دست اندازی
firing
توپ اندازی
actuation
بکار اندازی
gunfire
تیر اندازی
inbreak
دست اندازی
glaziery
جام اندازی
shading
سایه اندازی
starting
راه اندازی
cannonade
توپ اندازی
sputtering
بیرون اندازی
molt
پوست اندازی
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com