Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
fixed word length
کلمه با طول ثابت
Search result with all words
constant
کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
constants
کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
fixed word length computer
کامپیوتر با طول کلمه ثابت
Other Matches
hyphen
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
markers
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
synonym
کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
softest
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softer
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
shift
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
softest
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
road sense
کلمه
word for word
کلمه به کلمه
MOT
کلمه
MOTs
کلمه
parol
کلمه
letter for letter
<adv.>
کلمه به کلمه
verb
کلمه
exactly
<adv.>
کلمه به کلمه
worded
کلمه
word for word
<adv.>
کلمه به کلمه
word
کلمه
faithfully
<adv.>
کلمه به کلمه
to the letter
<adv.>
کلمه به کلمه
verbatim
<adv.>
کلمه به کلمه
verbs
کلمه
tessera
کلمه عبور
the root of a word
اصل کلمه
fallal
کلمه بی معنی
falderol
کلمه بی معنی
fixes
که اندازه کلمه
oaths
کلمه قسم
hyphenation
تقسیم کلمه
oath
کلمه قسم
fix
که اندازه کلمه
pass
کلمه عبور
function word
کلمه دستوری
full word
تمام کلمه
ghost word
کلمه غیرمصطلح
half word
نیم کلمه
watchwords
کلمه رمزی
watchword
کلمه رمزی
trisyllable
کلمه سه هجائی
triliteral
کلمه سه حرفی
code words
کلمه رمز
toneme
کلمه متشابه
code word
کلمه رمز
keyword
کلمه کلیدی
passes
کلمه عبور
instruction word
کلمه دستورالعمل
passed
کلمه عبور
fullword
تمام کلمه
full word
کلمه کامل
etymon
ریشه کلمه
memory word
کلمه حافظه
password
کلمه رمز
prickleback
کلمه ماهی
mosul
نکته کلمه
control word
کلمه کنترل
data word
کلمه داده
word processor
کلمه پرداز
word processors
کلمه پرداز
formative
کلمه مشتق
doubleword
کلمه مضاعف
double word
کلمه مضاعف
qualifiers
کلمه توصیفی
qualifier
کلمه توصیفی
reserved word
کلمه محفوظ
ablaut
تصریف کلمه
adverbum
کلمه بکلمه
alphabetic word
کلمه الفبایی
catchword
کلمه راهنما
chains
از کلمه قبلی
chain
از کلمه قبلی
letter perfect
کلمه بکلمه
literatim
کلمه بکلمه
computer word
کلمه کامپیوتری
machine word
کلمه ماشین
passwords
کلمه رمز
numeric word
کلمه عددی
synonym
کلمه مترادف
word mark
علامت کلمه
word choice
کلمه بندی
word mark
نشان کلمه
word length
درازای کلمه
choice of words
کلمه بندی
wording
کلمه بندی
wordmonger
کلمه پرداز
word time
زمان کلمه
parts of speech
اقسام کلمه
word processing
پردازش کلمه
verbiage
[American English]
کلمه بندی
word length
طول کلمه
verbatim
کلمه بکلمه
diction
کلمه بندی
synonyms
کلمه مترادف
cliche
کلمه مبتذل
graphs
هجای کلمه
graph
هجای کلمه
vocable
کلمه صوتی
central
کلمه با طول کوتاه
phrases
کلمه بندی کردن
psw
کلمه وضعیت پردازنده
qualificative
کلمه یا عبارت توصیفی
quadrisyllable
کلمه چهار هجائی
channel command word
کلمه فرمان محرا
reiterative
کلمه دال برتکرار
channel status word
کلمه وضعیت مجرا
connective
کلمه ربط یا عطف
septet
کلمه هفت بیتی
phrased
کلمه بندی کردن
phrase
کلمه بندی کردن
program status word
کلمه وضعیت برنامه
morpheme
بسیط کلمه واژک
passwords
اسم شب کلمه عبور
kwic
کلمه کلیدی در متن
keyword in context
کلمه کلیدی در متن
mnemonic
استاندارد اختصار کلمه
in the p sense of the word
بمعنی واقعی کلمه
folk etymology
کلمه سازی توده
password
اسم شب کلمه عبور
end spell
خاتمه هر کلمه رمز
disyllable
کلمه یاقافیه دوهجایی
program status word
کلمه وضیت برنامه
phrasal
مربوط به کلمه بندی
data word size
اندازه کلمه داده
pease
جمع کلمه pea
dedicated word processor
کلمه پرداز اختصاصی
octet
کلمه هشت بیتی
phraseology
کلمه بندی انشاء
word processing system
سیستم پردازش کلمه
wps
انجمن پردازش کلمه
commies
مخفف کلمه communist
expression
ابراز کلمه بندی
expressions
ابراز کلمه بندی
polysyllable
کلمه چند هجایی
word of mouth
صدای کلمه شفاهی
status word
کلمه وضعیت نما
word oriented computer
کامپیوتر کلمه گرا
word processing center
مرکز پردازش کلمه
word processing operator
متصدی پردازش کلمه
chute
مخفف کلمه پاراشوت
word processing program
برنامه پردازش کلمه
triphthong
کلمه یا حرف سه صوتی
word processing society
انجمن پردازش کلمه
word processing supervisor
نافر پردازش کلمه
commie
مخفف کلمه communist
chutes
مخفف کلمه پاراشوت
stand alone word processor
کلمه پرداز خودکفا
initial
حرف اول کلمه
initialing
حرف اول کلمه
word addressable
نشانی پذیری کلمه
initialled
حرف اول کلمه
appositive
وصف کلمه وصفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com