English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (14 milliseconds)
English Persian
choice of words کلمه بندی
word choice کلمه بندی
wording کلمه بندی
diction کلمه بندی
verbiage [American English] کلمه بندی
Search result with all words
expression ابراز کلمه بندی
expressions ابراز کلمه بندی
phraseology کلمه بندی انشاء
wording جمله بندی کلمه بندی
phrase کلمه بندی سخن موجز
phrase کلمه بندی کردن
phrased کلمه بندی سخن موجز
phrased کلمه بندی کردن
phrases کلمه بندی سخن موجز
phrases کلمه بندی کردن
phrasal مربوط به کلمه بندی
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
Other Matches
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
markers نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonym کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softer حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
parol کلمه
verb کلمه
worded کلمه
word کلمه
MOTs کلمه
MOT کلمه
road sense کلمه
word for word <adv.> کلمه به کلمه
exactly <adv.> کلمه به کلمه
word for word کلمه به کلمه
verbs کلمه
verbatim <adv.> کلمه به کلمه
to the letter <adv.> کلمه به کلمه
letter for letter <adv.> کلمه به کلمه
faithfully <adv.> کلمه به کلمه
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
word mark علامت کلمه
reserved word کلمه محفوظ
word length درازای کلمه
watchwords کلمه رمزی
word length طول کلمه
full word تمام کلمه
watchword کلمه رمزی
code words کلمه رمز
control word کلمه کنترل
computer word کلمه کامپیوتری
wordmonger کلمه پرداز
word time زمان کلمه
function word کلمه دستوری
instruction word کلمه دستورالعمل
ghost word کلمه غیرمصطلح
fullword تمام کلمه
code word کلمه رمز
cliche کلمه مبتذل
word processor کلمه پرداز
word processors کلمه پرداز
toneme کلمه متشابه
data word کلمه داده
half word نیم کلمه
passes کلمه عبور
passed کلمه عبور
pass کلمه عبور
the root of a word اصل کلمه
catchword کلمه راهنما
password کلمه رمز
passwords کلمه رمز
hyphenation تقسیم کلمه
chain از کلمه قبلی
triliteral کلمه سه حرفی
word mark نشان کلمه
doubleword کلمه مضاعف
oaths کلمه قسم
oath کلمه قسم
double word کلمه مضاعف
vocable کلمه صوتی
trisyllable کلمه سه هجائی
qualifier کلمه توصیفی
qualifiers کلمه توصیفی
chains از کلمه قبلی
full word کلمه کامل
tessera کلمه عبور
ablaut تصریف کلمه
verbatim کلمه بکلمه
graph هجای کلمه
literatim کلمه بکلمه
fixes که اندازه کلمه
memory word کلمه حافظه
synonyms کلمه مترادف
graphs هجای کلمه
parts of speech اقسام کلمه
machine word کلمه ماشین
synonym کلمه مترادف
alphabetic word کلمه الفبایی
mosul نکته کلمه
word processing پردازش کلمه
letter perfect کلمه بکلمه
prickleback کلمه ماهی
etymon ریشه کلمه
numeric word کلمه عددی
adverbum کلمه بکلمه
formative کلمه مشتق
fix که اندازه کلمه
fallal کلمه بی معنی
falderol کلمه بی معنی
keyword کلمه کلیدی
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
word of mouth صدای کلمه شفاهی
central کلمه با طول کوتاه
polysyllable کلمه چند هجایی
channel status word کلمه وضعیت مجرا
polysyllables کلمه چند هجایی
morpheme بسیط کلمه واژک
pease جمع کلمه pea
passwords اسم شب کلمه عبور
password اسم شب کلمه عبور
initialling حرف اول کلمه
kwic کلمه کلیدی در متن
initialled حرف اول کلمه
initialing حرف اول کلمه
keyword in context کلمه کلیدی در متن
initialed حرف اول کلمه
folk etymology کلمه سازی توده
initial حرف اول کلمه
stand alone word processor کلمه پرداز خودکفا
psw کلمه وضعیت پردازنده
dedicated word processor کلمه پرداز اختصاصی
disyllable کلمه یاقافیه دوهجایی
septet کلمه هفت بیتی
catachresis استعمال غلط کلمه
octet کلمه هشت بیتی
end spell خاتمه هر کلمه رمز
initials حرف اول کلمه
status word کلمه وضعیت نما
in the p sense of the word بمعنی واقعی کلمه
program status word کلمه وضیت برنامه
word oriented computer کامپیوتر کلمه گرا
channel command word کلمه فرمان محرا
word processing program برنامه پردازش کلمه
word processing center مرکز پردازش کلمه
word processing operator متصدی پردازش کلمه
mnemonic استاندارد اختصار کلمه
word processing society انجمن پردازش کلمه
chute مخفف کلمه پاراشوت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com