English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
Other Matches
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
markers نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonym کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softer محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
road sense کلمه
MOT کلمه
MOTs کلمه
verb کلمه
verbs کلمه
parol کلمه
verbatim <adv.> کلمه به کلمه
word کلمه
worded کلمه
word for word <adv.> کلمه به کلمه
letter for letter <adv.> کلمه به کلمه
to the letter <adv.> کلمه به کلمه
faithfully <adv.> کلمه به کلمه
exactly <adv.> کلمه به کلمه
word for word کلمه به کلمه
toneme کلمه متشابه
word processor کلمه پرداز
prickleback کلمه ماهی
word processing پردازش کلمه
parts of speech اقسام کلمه
choice of words کلمه بندی
fix که اندازه کلمه
instruction word کلمه دستورالعمل
oath کلمه قسم
numeric word کلمه عددی
double word کلمه مضاعف
ghost word کلمه غیرمصطلح
doubleword کلمه مضاعف
half word نیم کلمه
the root of a word اصل کلمه
synonym کلمه مترادف
fallal کلمه بی معنی
function word کلمه دستوری
ablaut تصریف کلمه
word time زمان کلمه
falderol کلمه بی معنی
reserved word کلمه محفوظ
hyphenation تقسیم کلمه
formative کلمه مشتق
password کلمه رمز
passed کلمه عبور
pass کلمه عبور
passwords کلمه رمز
graph هجای کلمه
cliche کلمه مبتذل
fixes که اندازه کلمه
full word تمام کلمه
word processors کلمه پرداز
tessera کلمه عبور
fullword تمام کلمه
full word کلمه کامل
alphabetic word کلمه الفبایی
adverbum کلمه بکلمه
verbatim کلمه بکلمه
etymon ریشه کلمه
wordmonger کلمه پرداز
graphs هجای کلمه
word choice کلمه بندی
trisyllable کلمه سه هجائی
letter perfect کلمه بکلمه
literatim کلمه بکلمه
keyword کلمه کلیدی
vocable کلمه صوتی
synonyms کلمه مترادف
control word کلمه کنترل
passes کلمه عبور
triliteral کلمه سه حرفی
computer word کلمه کامپیوتری
chain از کلمه قبلی
word length طول کلمه
chains از کلمه قبلی
data word کلمه داده
code word کلمه رمز
verbiage [American English] کلمه بندی
code words کلمه رمز
mosul نکته کلمه
wording کلمه بندی
watchword کلمه رمزی
watchwords کلمه رمزی
memory word کلمه حافظه
machine word کلمه ماشین
word length درازای کلمه
word mark نشان کلمه
word mark علامت کلمه
diction کلمه بندی
catchword کلمه راهنما
qualifiers کلمه توصیفی
oaths کلمه قسم
qualifier کلمه توصیفی
variable word length طول کلمه متغیر
word processing supervisor نافر پردازش کلمه
triphthong کلمه یا حرف سه صوتی
password اسم شب کلمه عبور
word processing system سیستم پردازش کلمه
passwords اسم شب کلمه عبور
polysyllables کلمه چند هجایی
word processing program برنامه پردازش کلمه
status word کلمه وضعیت نما
word of mouth صدای کلمه شفاهی
word processing society انجمن پردازش کلمه
expressions ابراز کلمه بندی
expression ابراز کلمه بندی
commies مخفف کلمه communist
commie مخفف کلمه communist
word oriented computer کامپیوتر کلمه گرا
word processing center مرکز پردازش کلمه
word processing operator متصدی پردازش کلمه
fixed word length کلمه با طول ثابت
word addressable نشانی پذیری کلمه
stand alone word processor کلمه پرداز خودکفا
keyword in context کلمه کلیدی در متن
disyllable کلمه یاقافیه دوهجایی
octet کلمه هشت بیتی
channel command word کلمه فرمان محرا
initialed حرف اول کلمه
phrase کلمه بندی کردن
central کلمه با طول کوتاه
initial حرف اول کلمه
catachresis استعمال غلط کلمه
mnemonic استاندارد اختصار کلمه
connective کلمه ربط یا عطف
phrases کلمه بندی کردن
wps انجمن پردازش کلمه
kwic کلمه کلیدی در متن
morpheme بسیط کلمه واژک
data word size اندازه کلمه داده
polysyllable کلمه چند هجایی
dedicated word processor کلمه پرداز اختصاصی
pease جمع کلمه pea
phrased کلمه بندی کردن
phrasal مربوط به کلمه بندی
phraseology کلمه بندی انشاء
qualificative کلمه یا عبارت توصیفی
reiterative کلمه دال برتکرار
initials حرف اول کلمه
in the p sense of the word بمعنی واقعی کلمه
channel status word کلمه وضعیت مجرا
septet کلمه هفت بیتی
chute مخفف کلمه پاراشوت
chutes مخفف کلمه پاراشوت
folk etymology کلمه سازی توده
initialling حرف اول کلمه
initialled حرف اول کلمه
end spell خاتمه هر کلمه رمز
appositive وصف کلمه وصفی
program status word کلمه وضیت برنامه
program status word کلمه وضعیت برنامه
initialing حرف اول کلمه
quadrisyllable کلمه چهار هجائی
psw کلمه وضعیت پردازنده
pence صورت جمع کلمه penny
ksr کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
validity صحت دستور یا کلمه رمز
ihs مخفف کلمه یونانی عیسی
holophrastic استعمال کننده کلمه قصار
hypocorism اصطلاح یا کلمه خودمانی وتصغیری
holophrastic توجیه مفاهیم مرکب با یک کلمه
halves صورت جمع کلمه half
TNT مخفف کلمه تری نیتروتولوئن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com