Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (1 milliseconds)
English
Persian
minimum
کمترین
least
کمترین
the least amount
کمترین
Other Matches
low tide
کمترین حد
minim
ذره کمترین
ground state
کمترین نیرو
minimum price
کمترین قیمت
bottom price
کمترین قیمت
neap tide
کمترین جذر و مد
the least amount
کمترین کار
minims
ذره کمترین
to the very least
تا کمترین
[دست کم ]
rock-bottom price
کمترین قیمت
price cut to the bone
کمترین قیمت
jnd
کمترین تفاوت محسوس
it shall not be scathed
) کمترین اسیبی به ان نخواهدرسید
huffman tree
درختی با کمترین مقادیر
method of least squares
روش کمترین مجذورات
just noticeable difference
کمترین تفاوت محسوس
last but not least
اخرین ولی نه کمترین
My salary is too small for me .
کمترین توجهی نکرد
neap season
فصل کمترین جزر و مد
minimal changes method
روش کمترین تغییرات
minimal audible sound
کمترین صوت شنودپذیر
lsc
کاراکتر با کمترین ارزش
least squares method
روش کمترین مجذورات
least significant digit
رقم با کمترین ارزش
hurdle rate of return
کمترین نرخ بازده
Without the least regard .
بدون کمترین ملاحظه یی
powering
حداکثر تلاش در کمترین زمان
normalization
را در محل با کمترین ارزش می افزاید
upset price
کمترین بهای مقطوع درهراج
powered
حداکثر تلاش در کمترین زمان
powers
حداکثر تلاش در کمترین زمان
minimal brain damage
کمترین اسیب مغزی موثر
power
حداکثر تلاش در کمترین زمان
I dont have an earthly chance.
کمترین شانس راروی زمین ندارم
ranges
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
LSD
Digit Significant Least رقم با کمترین ارزش
range
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranged
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
span
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanned
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spans
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
compact
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
not to have a prayer of achieving something
کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
limen
کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
machine
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machined
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machines
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
compacts
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacting
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacted
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
crest clearing graph
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
elegant programming
نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
clearance volume
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
LSD
رقمی که محل سمت راست عدد را اشغال میکند و کمترین توان را دارد
logic seeking
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
auctioneering device
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
least significant bit
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
reserve factor
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
machines
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machined
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
noisy mode
سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
sensitivity
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivities
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
modes
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com