English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
Other Matches
byte گروهی از بیتها یا ارقام باینری
bytes گروهی از بیتها یا ارقام باینری
packs ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
pack ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
binary coded decimal سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
DSW WORD STATUS DEVICE
macbinary مک باینری
wp Processing Word پردازش کلمه
the inherent text or word a of indirectsense and مفهوم
psw Word Status Program کلمه وضعیت برنامه
WordPad امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
redundant code یک مقدار دهدهی کدشده به باینری با یک بیت اضافی تست
exponents کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
exponent کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
wordperfect برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود
voters عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
ebcdic کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
numerics ارقام
data ارقام
statistics ارقام
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
Roman numerals ارقام رومی
raw data ارقام خام
aggregates ارقام کلی
aggregate ارقام کلی
figures shift مبدله ارقام
check digits ارقام تست
sales figure ارقام فروش
the above figures ارقام بالا
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
digit محل ارقام در عدد
precision تعداد ارقام یک عدد
decimal digit ارقام دستگاه دهدهی
equivalent binary digits ارقام دودویی هم ارز
equivalent binary digits ارقام دودویی معادل
significant digits ارقام معنی دار
manipulation ارقام راجابجا کردن
sequences مجموعهای از ارقام دودویی
digits محل ارقام در عدد
sequence مجموعهای از ارقام دودویی
digit span test ازمون فراخنای ارقام
documented plan figures ارقام مستند برنامه
items تعداد حروف و ارقام در داده
item تعداد حروف و ارقام در داده
notations نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1
notation نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
stat [on something] ارقام [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
tick نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
natural نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی
naturals نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی
ticked نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
check book کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
ticks نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
normalization تابع نرمالساز عدد اعشاری که ارقام زیادی
notations سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
notation سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
exiguity کوچکی
smallness کوچکی
littleness کوچکی
tininess کوچکی
pettiness کوچکی
erasing قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erase قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erases قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erased قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
bcd نمایش ارقام دهدهی به صورت الگویی از چهار رقم دودویی
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
emigration درون کوچکی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
texts فایل ذخیره شده روی کامپیوتر حاوی متن و نه ارقام یا داده
file به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
filed به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
scalogram نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
text فایل ذخیره شده روی کامپیوتر حاوی متن و نه ارقام یا داده
scallywag نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
overlaying بخش کوچکی از برنامه
microcephalia سر کوچکی جمجمه کوچک
epsilon مقدار کوچکی از هر چیز
detailing بخش کوچکی از یک شرح
detail بخش کوچکی از یک شرح
overlay بخش کوچکی از برنامه
(not a) ghost of a chance <idiom> حتی یک شانس کوچکی
overlays بخش کوچکی از برنامه
parcels دسته قطعه کوچکی از زمین
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
parcel دسته قطعه کوچکی از زمین
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
dolly چرخ کوچکی شبیه قرقره
dollies چرخ کوچکی شبیه قرقره
lobular شبیه قطعه کوچکی از چیزی
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
cards قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
personal ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
kit or kit violon ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestries نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestry نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
doodad مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
centriole ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
flocculus دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
doodads مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
coppice wood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
leprechaun جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
copsewood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
racket ball گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
partial carry فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
superscript ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
ligule زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
fescue چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
undergrowth بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
bronchial tubes برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
credit union موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
gablet [سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری]
triplex سه قسمتی
partite قسمتی
portion قسمتی
portions قسمتی
triploidy سه قسمتی
junction جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
pin میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
lanternpinion چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
junctions جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
pinned میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
swagger cane عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
pinning میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
rockoon پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
esprit de corps روحیه قسمتی
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
tripartition سه قسمتی کردن
pate سر یا قسمتی از سرانسان
triploid سه قسمتی سه بخشی
esprit حمیت قسمتی
esprit de corps حمیت قسمتی
spirit de corps حمیت قسمتی
spirit de corps روحیه قسمتی
spirit حمیت قسمتی
sectors قسمتی ازجبهه
leg قسمتی از مسابقه
plank قسمتی ازبرنامه
flat قسمتی از یک عمارت
another guess قسمتی دیگر
sector قسمتی ازجبهه
spiriting حمیت قسمتی
split second قسمتی از ثانیه
partial بخشی قسمتی
legs قسمتی از مسابقه
flattest قسمتی از یک عمارت
double cloister راهرو دو قسمتی
fixed point notation = نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
arrow pointer پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
sachets بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
epicanthus لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
sachet بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
vaude نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
handcar چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
mask الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
masks الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
truncates انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncate انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncated انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncating انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
crease قسمتی از زمین کریکت
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
striking out pleading حذف قسمتی از مدافعات
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
creasing قسمتی از زمین کریکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com