English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
racket ball گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
Other Matches
etna فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
bisk ماهی وغیره درست میکنند
Havana سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
skipjack بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
kumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
hasty pudding خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
gabionade خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
library paste نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
bloody mary مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody marys مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
moleskin جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
creme نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
muslin یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
lea واحد اندازه طول نخ وریسمان
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
pettiness کوچکی
tininess کوچکی
littleness کوچکی
smallness کوچکی
exiguity کوچکی
emigration درون کوچکی
betting shop جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
lamplighter با ان چراغ را روشن میکنند
microcephalia سر کوچکی جمجمه کوچک
detailing بخش کوچکی از یک شرح
epsilon مقدار کوچکی از هر چیز
overlaying بخش کوچکی از برنامه
overlay بخش کوچکی از برنامه
(not a) ghost of a chance <idiom> حتی یک شانس کوچکی
detail بخش کوچکی از یک شرح
overlays بخش کوچکی از برنامه
aeroscope اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
drainpipes لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
trampolines توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampoline توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
airbed تشکی که آنرا با باد پر میکنند
barbette سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
drainpipe لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
lobular شبیه قطعه کوچکی از چیزی
cards قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
dollies چرخ کوچکی شبیه قرقره
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
dolly چرخ کوچکی شبیه قرقره
parcels دسته قطعه کوچکی از زمین
parcel دسته قطعه کوچکی از زمین
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
gilded youth جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
collarette یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
they overtax our strength بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
endoparasite انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
Plants store up the sun's energy. گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
kick about فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
needleful نخی که یکبار درته سوزن میکنند
bedbugs ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bedbug ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
moulding board تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
they are under serveillance انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
kit or kit violon ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestries نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestry نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
circular dispersion قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
halophile موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
Bantu عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
gridiron اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
reference librery کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
rolling نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
bacillus باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
wimble هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
promenade concert مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
doodads مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
copsewood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
flocculus دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
coppice wood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
doodad مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
centriole ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
leprechaun جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
coach dog یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
camp followers اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
kermis جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
G-strings پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
fog curing room اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
embrasure مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
durometer اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
brainstorming گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
camp follower اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
gingall یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
litter محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
crazing mill اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
G-string پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
littered محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
american plan مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
embrasures مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
littering محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litters محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
energetics رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
happy family دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
live box جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
matriculated students شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
songfest دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
vasculum کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
bowling alley مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
bowling alleys مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
superscript ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
gablet [سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری]
ligule زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
credit union موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
fescue چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
undergrowth بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
bronchial tubes برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
clobbered خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbers خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
churchwardens هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
clobbering خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
sand iron یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
quiot حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
get a word in <idiom> یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
chopsticks میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
clobber خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
nowel کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
islets of langerhans دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
churchwarden هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
bandstand تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
bandstands تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
telescopic chimney دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
autoharp سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
swagger cane عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
pinning میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pin میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
rockoon پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
lanternpinion چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
junctions جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
junction جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
a hot potato <idiom> [بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
following my lead یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
braced گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
beanpoles چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
beanpole چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
brace گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
funeral home محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
arrow pointer پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
vaude نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
sachet بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
epicanthus لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
sachets بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com