Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
comparable |
آنچه قابل مقایسه نیست |
|
|
Other Matches |
|
hidden |
آنچه قابل دیدن نیست |
irretrievable |
آنچه قابل بازگشت نیست |
dry cell battery |
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery |
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. |
او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست. |
fix |
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست |
fixes |
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست |
All is not gold that glitters. <proverb> |
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست). |
relative |
آنچه با دیگری مقایسه شود |
not a patch on |
به هیچ طرف مقایسه نیست با |
lightweights |
آنچه سنگین نیست |
used |
آنچه جدید نیست |
lightweight |
آنچه سنگین نیست |
unwanted |
آنچه لازم نیست |
winchester disk |
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست |
illegal |
آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد |
peripheral |
آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است |
transparent |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
transparently |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
analogous |
قابل مقایسه |
incomparability |
غیر قابل مقایسه |
to bear comparison with |
قابل مقایسه بودن با |
comparably |
بطور قابل مقایسه |
to stand comparison with |
قابل مقایسه بودن با |
comparable |
قابل مقایسه مانند کردنی |
quantifiable |
آنچه قابل شمارش است |
movable |
آنچه قابل حرکت است |
variable |
آنچه قابل تغییر است |
chargeable |
آنچه قابل شارژ است |
expandable |
آنچه قابل گسترش باشد |
interchangeable |
آنچه قابل تغییر است |
audible |
آنچه قابل شنیدن است |
recognizably |
آنچه قابل تشخیص است |
flexible |
آنچه قابل تغییر است |
extensible |
آنچه قابل گسترش است |
alterable |
آنچه قابل تغییر است |
convertibles |
آنچه قابل تبدیل است |
visible |
آنچه قابل دیدن است |
transportable |
آنچه قابل حمل است |
computable |
آنچه قابل محاسبه است |
removable |
آنچه قابل جابجایی است |
variables |
آنچه قابل تغییر است |
exchangeable |
آنچه قابل تغییر است |
controllable |
آنچه قابل کنترل است |
convertible |
آنچه قابل تبدیل است |
recognizable |
آنچه قابل تشخیص است |
selectable |
آنچه قابل انتخاب باشد |
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. |
هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود. |
downloadable |
آنچه قابل بار کردن است |
easy to use |
آنچه قابل فهم و انجام باشد |
optional |
آنچه قابل انتخاب شدن باشد |
addressable |
آنچه قابل آدرس دهی است |
accessible |
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است |
hand-held |
آنچه قابل نگهداری در دست است |
erasable |
آنچه قابل پاک شدن است |
available |
آنچه قابل دستیابی یا خرید است |
visuals |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
manageable |
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد |
visually |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
alternative |
آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست |
alternatives |
آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست |
audio |
مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است |
selectable |
آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است |
user |
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است |
users |
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است |
visual |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
benchmark |
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست |
benchmarks |
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست |
usable |
آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است |
computer readable |
آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد |
effective |
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است |
To her , abI'llon tomans is a mere trifle . |
قابل نوشیدن نیست |
terminal |
خرابی که قابل تعمیر نیست |
random |
قابل پیش بینی نیست |
It is beyond me. |
برای من قابل درک نیست. |
randomly |
قابل پیش بینی نیست |
indeterminate system |
آن قابل پیش بینی نیست |
terminals |
خرابی که قابل تعمیر نیست |
protects |
محل حافظه که قابل تغییر نیست |
protecting |
محل حافظه که قابل تغییر نیست |
random number |
شمارهای که قابل پیش بینی نیست |
unprotected |
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست |
protect |
محل حافظه که قابل تغییر نیست |
relocatable |
آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد |
permanent |
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست |
secure system |
سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست |
irreversible process |
پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست |
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. |
سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند. |
You never can tell . |
کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست ) |
This compares to the Mini models, which cost only 200 EUR. |
این قابل مقایسه است با مدل های مینی که قیمتشان فقط ۲۰۰ اویرو است. |
protecting |
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست |
lock up |
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست |
atoms |
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست |
hardwired program |
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست |
atom |
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست |
protect |
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست |
machine address |
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست |
reads |
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست |
absolute address |
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست |
faulty |
شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست |
protects |
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست |
read |
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست |
to contrast [with] |
مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه] |
storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
nick |
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست |
fields |
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست |
sectors |
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست . |
nicks |
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست |
sector |
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست . |
punctuation marks |
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند |
nicking |
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست |
nicked |
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست |
fielded |
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست |
field |
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست |
punctuation mark |
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند |
nonerasable storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
wire |
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست |
wires |
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست |
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> |
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى . |
readable |
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد |
machined |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
machines |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
machine |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
IF statement |
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست |
dedicated |
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست |
conscious error |
خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست |
privacy |
قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست |
wind aided |
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست |
non maskable interrupt |
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست |
scramble |
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود |
alien |
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست |
scrambling |
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود |
scrambles |
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود |
scrambled |
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود |
aliens |
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست |
pan |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
conversion tables |
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست |
pan- |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
pans |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
winchester disk |
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست |
isolate |
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد |
isolates |
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد |
isolating |
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد |
universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
his conduct is object |
رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست |
unjustified |
نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود. |
dependent |
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست |
fix |
دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست |
fixes |
دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست |
attribute |
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست |
attributes |
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست |
attributing |
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست |
NetBEUI |
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود |
format |
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند |
formats |
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
isogamete |
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست |
virtual |
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است |
defective |
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد |
Whatsoever |
هرچه [هر آنچه] [آنچه ] |
step frame |
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد |
NiMH |
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست |
due bill |
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست |
mini |
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست |
leaving files open |
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست . |
his parentage isunknown |
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند |
fastest |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fast |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fasts |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fasted |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
it is past all hope |
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست |
lost cluster |
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست |
resemblance |
مقایسه |
collation |
مقایسه |
comparison |
مقایسه |
datum line |
خط مقایسه |
comparisons |
مقایسه |
analogies |
مقایسه |
analogy |
مقایسه |
collations |
مقایسه |
odd parity |
مقایسه فرد |
comparisons |
روش مقایسه |
comparator |
مقایسه کننده |
contrast |
مقایسه کردن |
contrasted |
مقایسه کردن |
contrasting |
مقایسه کردن |
contrasts |
مقایسه کردن |
even parity |
مقایسه زوج |
logical comparison |
مقایسه منطقی |
comparableness |
قابلیت مقایسه |
frequency comparison |
مقایسه فرکانس |
no parity |
عدم مقایسه |
cf |
مقایسه شود |
incomparable |
غیرقابل مقایسه |
datum |
سطح مقایسه |
to draw comparisons |
مقایسه کردن |
to make comparisons |
مقایسه کردن |
comparatively |
بطور مقایسه |
incomparability |
مقایسه ناپذیری |
comparison operator |
عملگر مقایسه |
parity checking |
بازبینی مقایسه |