English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English Persian
manageable آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
Other Matches
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
expandable آنچه قابل گسترش باشد
easy to use آنچه قابل فهم و انجام باشد
optional آنچه قابل انتخاب شدن باشد
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
clearest آنچه به سادگی فهمیده میشود
clears آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer آنچه به سادگی فهمیده میشود
clear آنچه به سادگی فهمیده میشود
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
downloadable آنچه قابل بار کردن است
preformatted آنچه فرمت شده باشد
unauthorized آنچه باید مجوز داشته باشد
contents محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
extras اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra- اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
illegal آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
figure آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
figures آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figuring آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
controllable آنچه قابل کنترل است
audible آنچه قابل شنیدن است
convertible آنچه قابل تبدیل است
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
computable آنچه قابل محاسبه است
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
convertibles آنچه قابل تبدیل است
hidden آنچه قابل دیدن نیست
visible آنچه قابل دیدن است
recognizable آنچه قابل تشخیص است
extensible آنچه قابل گسترش است
removable آنچه قابل جابجایی است
flexible آنچه قابل تغییر است
quantifiable آنچه قابل شمارش است
variables آنچه قابل تغییر است
transportable آنچه قابل حمل است
alterable آنچه قابل تغییر است
interchangeable آنچه قابل تغییر است
chargeable آنچه قابل شارژ است
exchangeable آنچه قابل تغییر است
variable آنچه قابل تغییر است
recognizably آنچه قابل تشخیص است
movable آنچه قابل حرکت است
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
accessible آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
addressable آنچه قابل آدرس دهی است
available آنچه قابل دستیابی یا خرید است
erasable آنچه قابل پاک شدن است
hand-held آنچه قابل نگهداری در دست است
visually آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
selectable آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
audio مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
alternatives آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
visual آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
alternative آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
visuals آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
users آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
user آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
usable آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
effective آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
relocatable آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
documenting عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
bind به صورتی که قابل اجرا باشد
binds به صورتی که قابل اجرا باشد
fix داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
packet شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
binders را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
machines که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
binder را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
floating پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
packets شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
machined که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
shares حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
primed عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
prime عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
shared حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
primes عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
vane کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
physical record بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
convertibles پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
vanes کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
convertible پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
omr و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
relocatable برنامه کامپیوتری که قابل بارشدن واجرا ازهرفضای حافظه باشد
hereditaments هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
address for service of a summons [address where a summons may be served] آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد [حقوق]
buzzing نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzes نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzz نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
biddable دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
reference فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
digitize تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
reprogram تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
planed یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
references فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
planes یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
micro prolog PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
preclinical وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
reduces تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
visualization تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
reducing تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
ocr طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
linear روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
reduce تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
information دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
chip خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
chips خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
sectors جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
normalize تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
adc وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
punched وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
current assets پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
punches وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cards وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
pixel کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
cruelty عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
maps پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
map پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
mouse برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
partitions فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
partition فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
data interchange format استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
graphics تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
documenting وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
bluffness سادگی
plainess سادگی
unreserve سادگی
bluet سادگی
plainness سادگی
bareness سادگی
pudicity سادگی
naivety سادگی
blankness سادگی
ingenuousness سادگی
rusticity سادگی
artlessness سادگی
naivete سادگی
nakedness سادگی
simplicity سادگی
simplism سادگی
candidness سادگی
gracility سادگی
naturalness سادگی
sappiness سادگی
default در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
model آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modelled آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modeled آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
models آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
spartanism بی تکلفی سادگی
tenuity سادگی لطافت
naively از روی سادگی
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
DOR سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
prosaicness پیش پا افتادگی سادگی
austerity ریاضت سادگی زیاده از حد
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
ingenuously ازروی سادگی بارک گویی
to ease to a victory به سادگی برنده شدن [ورزش]
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com