Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
domain
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
domains
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
Other Matches
publicised
به اطلاع عموم رساندن
publicises
به اطلاع عموم رساندن
publicising
به اطلاع عموم رساندن
publicize
به اطلاع عموم رساندن
publicized
به اطلاع عموم رساندن
publicizes
به اطلاع عموم رساندن
publicizing
به اطلاع عموم رساندن
notify the public
به اطلاع عموم رساندن
publitize
به اطلاع عموم رساندن
libraries
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
common
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commoners
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commonest
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
joined
ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
joins
ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
join
ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
universal applause
عموم
public
عموم
publicly
در نظر عموم
the public
عموم مردم
coram popula
درپیش عموم
public spiritedness
خیرخواهی عموم
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
publicly useful
سودمند برای عموم
open to the public
واضح درنظر عموم
for the public good
برای خیر عموم
By common consent.
به تصدیق همه ( عموم )
commonable
قابل استفاده عموم
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
to burst upon the view
ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
forums
بازار محل اجتماع عموم
discommon
ازدسترس عموم بیرون اوردن
common goods
کالای مورد نیاز عموم
forum
بازار محل اجتماع عموم
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
common user supplies
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
the public are hereby notified
بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
common user items
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
paradox
عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
paradoxes
عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
Open to the publice.
ورود برای عموم آزاد است
thereof=of that
متعلق به ان
anaclitic
متعلق به
thereof
متعلق به ان
appurtenant
متعلق
dependent
متعلق
therof
متعلق بان
attached
مربوط متعلق
conventual
متعلق بخانقاه
my
متعلق بمن
arcadian
متعلق به ارکاد
hypnic
متعلق بخواب
hereof
متعلق باین
hempen
متعلق به شاهدانه
bridal
متعلق بعروس
our
متعلق بما
alary
متعلق به بال
adamic
متعلق به ادم
heraldic
متعلق به منادی
chromic
متعلق به کرومیوم
subscriber's line
خط متعلق به مشترک
proprietary company
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
cry up
نزد عموم ارج ومنزلت یافتن زیاد ستودن
ci devant
متعلق بدوره سابق
archiepiscopal
متعلق به اسقف بزرگ
subscriber's loop
حلقه متعلق به مشترک
acromial
متعلق بنوک شانه
then
متعلق بان زمان
government owned industries
صنایع متعلق بدولت
eolithic
متعلق به اغاز عصرسنگ
It belongs to him personally.
متعلق بشخص اوست
oversea
متعلق بماوراء دریاها
waterside
متعلق به کناردریا ساحل
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
eminent domain
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
accipitrine
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
epigraphic
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
epigraphical
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
stablemate
اسب مسابقه متعلق به یک گروه
hostile
متعلق به دشمن خصومت امیز
non-human
غیر متعلق به نژاد انسان
proprietary
متعلق به ملاک وابسته به مالک
alar
متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
non human
غیر متعلق به نژاد انسان
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
debutant
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
zoon
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
piscary
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
quicquid plantatur solo , solo cedit
منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
this house belong tome
این خانه متعلق بمن است
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
deodand
چیزیکه دولت برای استفاده عموم ضبط میکردزیرامایه مرگ کسی شده
public
سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
transmarine
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
no man's land
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
extra atmospheric
متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
privates
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
associated company
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
private
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
library
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
libraries
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
preatorian
وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
chain stores
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
limelight
قسمتی ازصحنه نمایش که بوسیله نورافکن روشن شده باشد محل موردتوجه وتماشای عموم
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
encipher
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
kame
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
chalk
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
dediction of way
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
conscious mind
اطلاع
ill-informed
<adj.>
بی اطلاع
unimformed
بی اطلاع
ill informed
بی اطلاع
well read
با اطلاع
well-read
با اطلاع
awareness
اطلاع
unknowable
بی اطلاع
conizance
اطلاع
datum
اطلاع
consciousness
اطلاع
nescious
بی اطلاع
deep read
با اطلاع
versed
با اطلاع
know how
اطلاع
conscience
[archaic for: consciousness]
اطلاع
knowledge
اطلاع
acquaintance
اطلاع
notice
اطلاع
intelligence
اطلاع
word
اطلاع
unawares
بی اطلاع
unaware
بی اطلاع
advice
اطلاع
warning
اطلاع
tip-off
اطلاع
communication
اطلاع
learning
اطلاع
uniformed
بی اطلاع
unknowingly
بی اطلاع
information
اطلاع
unwitting
بی اطلاع
appreciation
[awareness]
اطلاع
uninformed
بی اطلاع
unknowing
بی اطلاع
notification
اطلاع
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executives
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
goto
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
compiler
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
stop
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
calling
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
stopped
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stops
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
developments
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
synthetic address
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
stopping
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
diagnostics
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
development
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
subprogram
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
compiles
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
compiled
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
debugger
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com