English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
immediate destination اولین مقصد
Other Matches
first in first out صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
first strike اولین ضربت در اولین حمله
fifo اولین صادره از اولین وارده
fifo که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
objective point مقصد
object point مقصد
goals مقصد
goal مقصد
saunteringly بی مقصد
aim مقصد
addressees مقصد
addressee مقصد
destination مقصد
destinations مقصد
aims مقصد
aimless بی مقصد
driftless بی مقصد
aimed مقصد
virtual و مقصد.
consummation مقصد
destination inspection بازدید در مقصد
destination port بندر مقصد
object code برنامه مقصد
destined مقصد معین
destination file فایل مقصد
goal oriented مقصد گرا
final destination مقصد نهایی
object module واحد مقصد
object language زبان مقصد
named place of destination مقصد مشخص
port of destination بندر مقصد
port of entry بندر مقصد
terminal port بندر مقصد
winning post تیر مقصد
immediate destination مقصد بعدی
target-oriented <adj.> مقصد گرا
goal-oriented <adj.> مقصد گرا
targeted <adj.> مقصد گرا
Are we there yet? [ما] رسیدیم [به مقصد] ؟
aimlessly بدون مقصد
message در مقصد مربوط میشود
named point of destination نقطه مشخص در مقصد
payable at destiination قابل پرداخت در مقصد
stations یا مقصد استفاده میشود
ex quay تحویل در بندر مقصد
messages در مقصد مربوط میشود
ex quay تحویل در بارانداز مقصد
stationed یا مقصد استفاده میشود
station یا مقصد استفاده میشود
out port بندر دور از مقصد
named port of destination بندر مقصد مشخص
interactive کد اصلی و مقصد را بررسی کند
lay line خط فرضی مسیر قایق به مقصد
We are getting there. ما به هدف [مقصد] نزدیک می شویم.
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
drift بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifts بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
at the full landed cost price قیمت تمام شده کالا در مقصد
diverted تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
divert تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
freight collect هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
diverts تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
freight payable at destination هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
redirection ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirecting ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirects ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
datagram که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
redirect ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
carriage forward هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
redirected ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
initialing اولین
initialed اولین
initials اولین
headmost اولین
initiatory اولین
initialling اولین
initialled اولین
initial اولین
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
destination صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
destinations صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
initialling اولین امضاء
initialling اولین یا در ابتدا
initialling اولین قسمت
initials اولین قسمت
first generation اولین سری
first salvo اولین رگبار
initials اولین یا در ابتدا
first strike اولین ضربه
betimes در اولین فرصت
initials اولین امضاء
initialled اولین یا در ابتدا
initialed اولین قسمت
initial اولین یا در ابتدا
seconds که پس از اولین می آید
seconding که پس از اولین می آید
initial اولین امضاء
initial اولین قسمت
seconded که پس از اولین می آید
second که پس از اولین می آید
initialed اولین امضاء
initialed اولین یا در ابتدا
initialled اولین امضاء
initialled اولین قسمت
initialing اولین یا در ابتدا
initialing اولین امضاء
initialing اولین قسمت
block stowage loading بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
sinks شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
sink شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
at your earliest convenience در اولین فرصت مناسب
at first light در اولین روشنایی روز
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
dday اولین روزاغاز بکار
first light اولین طلیعه خورشید
Go to the first crossroad. به اولین چهارراه بروید.
first ionization potential پتانسیل اولین یونش
message انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
marshalling yard محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
messages انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
January اولین ماه سال مسیحی
lifo اولین صادره ازاخرین وارده
CERN یس که www اولین آنجا اختراع شد
filo اخرین صادره از اولین وارده
lifo last in first out اولین صادره از اخرین وارده
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
alpha اولین گونه یک محصول کامپیوتری
standards اولین مگا بایت حافظه در PC.
first offender متخلف برای اولین بار
for the first [last] time برای اولین [آخرین] بار
first offenders متخلف برای اولین بار
alphas اولین گونه یک محصول کامپیوتری
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
home اولین رکورد داده در فایل
homes اولین رکورد داده در فایل
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
messages ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
message ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
switching بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
head اولین عنصر داده در لیست بودن
low sunday اولین یکشنبه بعد از عید پاک
initials اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialling اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialled اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialing اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialed اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
delivery leadtime زمان تحویل اولین پارتی وسایل
ash wednesday اولین روز ایام روزهء مسیحیان
drop cap حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
delivery leadtime زمان تحویل اولین قسمت وسایل
ante-court [اولین صحن در خانه های بزرگ]
to bite the bullet <idiom> باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
prototypes اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
geometric mean فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
computed air release point نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
prototype اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
second strike اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی
first down اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
object program برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
initialed آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialing آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
identity مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
identities مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
first offenders کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
innovation theory این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
first offender کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
initial آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
honor امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
widows اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
widow اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
first salvo اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
initials آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialling آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialled آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
floated فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
peremptory undertaking تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
float فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origins محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origin محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floats فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sectors سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
master اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
masters اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
bachelor مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelors مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
Intel بیتی استفاده میکند که اولین بار در کامپیوترهای IBMPC به کار رفت
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com