Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English
Persian
synergic
با اشتراک مساعی دارای اشتراک مساعی
Search result with all words
synergetic
دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
Other Matches
society
اشتراک مساعی
societies
اشتراک مساعی
cooperate
اشتراک مساعی کردن
synergy
کار توام اشتراک مساعی
overlapping
دارای اشتراک
good office
مساعی جمیله
collaborating
تشریک مساعی
good offices
مساعی جمیله
collaborates
تشریک مساعی
team up
تشریک مساعی
collaborated
تشریک مساعی
collaborate
تشریک مساعی
strenuosity
بذل مساعی
by the good of
با مساعی جمیله
cooperatively
با تشریک مساعی
by the good offices of
با مساعی جمیله
best efforts
بهترین مساعی
cooperative
وابسته به تشریک مساعی
join hands
توحید مساعی کردن
cooperate
تشریک مساعی کردن
collaborative purchase
خرید با تشریک مساعی
bend
بذل مساعی کردن
team up
توحید مساعی کردن
joint hands
تشریک مساعی کردن
cooperation
همکاری تشریک مساعی
self raised
ترقی کرده در اثر مساعی خود
coordination
تشریک مساعی تطبیق دادن هم اهنگ کردن
subescription
اشتراک
intercommunity
اشتراک
subsoription
اشتراک
intersections
اشتراک
subscriptions
اشتراک
meet
اشتراک
abonne
حق اشتراک
participation
اشتراک
unity
اشتراک
sharing
اشتراک
meets
اشتراک
communality
اشتراک
intersection
اشتراک
subscription
اشتراک
abonne
وجه اشتراک
resource sharing
اشتراک منبع
resource sharing
اشتراک در منابع
franchise
حق اشتراک تجاری
throughput time
اشتراک زمانی
shared logic
منطق اشتراک
shareware
اشتراک افزار
unions
اشتراک منافع
mystic participation
اشتراک رمزی
data sharing
اشتراک داده
union
اشتراک منافع
common statement
حکم اشتراک
overlapped
اشتراک داشتن
time sharing
اشتراک زمانی
overlap
اشتراک داشتن
time sharing
اشتراک وقت
overlaps
اشتراک داشتن
Count me in!
من حاضرم برای اشتراک!
Intersection
[set theory]
اشتراک
[مجموعه]
[ریاضی]
solidarity
اشتراک منافع ومسئولیتها
estate in common
اشتراک در مالکیت زمین
osculation
تماس اشتراک صفات
cost sharing contract
قرارداد اشتراک در هزینه ها
resource sharing
اشتراک گذاشتن منبع
collectivism
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
parallelism
ترادف عبارات اشتراک وجه
subsoription
وجه اشتراک پول ابونمان
duumvirate
اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
subscriptions
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
OCE
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
joint
بند بند کردن مساعی مشترک
to make an effort
سعی کردن بذل مساعی کردن
open
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opens
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
tops
نرم افزاری که به Apple Macintosh و IBMPC امکان اشتراک فایلهای شبکه را میدهد
helo
پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
netware
که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
colombo plan
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
to use effort
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
dunkrik treaty
معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
communication
کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
standard
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
Appleshare
نرم افزاری که به کامپیوتر Macintosh Apple اجازه اشتراک فایل ها و چاپگرها را با استفاده از یک فایل سرور میدهد
Mamihlapinatapai
نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
FTP
استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است
cross compiling assembling
روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
Windows Explorer
گونهای از ویندوز که حاوی توابع ابتدایی اشتراک فایل peer-to-Peer است و نیز پست الکترونیکی , فکس و امکان زمان بندی
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
joint ownership
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fraught with
دارای
bilabiate
دارای دو لب
three legged
دارای سه پا
trilinear
دارای سه خط
footy
دارای پا
odoriferous
دارای بو
three-legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
iodic
دارای ید
self abnegating
دارای کف نفس
rarely beautiful
دارای زیبائی
reboant
دارای واکنش
straight line
دارای خط مستقیم
legitimate
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
antithetic
دارای ضد ونقیض
rattly
دارای صدای تق تق
antithetical
دارای ضد ونقیض
glary
دارای تشعشع
legitimates
دارای حق مشروع
adamantean
دارای تلئلو
redundant
دارای اطناب
geniculate
دارای زانویی
reversioner
دارای حق رجوع
binocular
دارای دو چشم
binaural
دارای دو گوش
rugose
دارای رکه
sulfureous
دارای گوگرد
strontic
دارای استرونیوم
sabulous
دارای شن ریزه
deficient
دارای کمبود
binuclear
دارای دو هسته
aluminous
دارای زاج
amphibolic
دارای دو معنی
glanduliferous
دارای غد دکوچک
sexagenary
دارای سن 06 تا96
bimotored
دارای دوموتور
artiodactyl
دارای سم شکافته
far reaching
دارای اثرزیاد
floaty
دارای اب نشین کم
splashy
دارای ترشح
spirituous
دارای الکل
bimolecular
دارای دوملکول
spiriferous
دارای عضومارپیچی
sonant
دارای اهنگ
silicifoeous
دارای در کوهی
azotic
دارای ازت
short-range
دارای برد کم
basined
دارای ابگیر
short range
دارای برد کم
social minded
دارای افکاراجتماعی
equivocal
دارای دومعنی
fibrinous
دارای مودلیفی
backed
دارای پشت
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
feldspathic
دارای فلدسپار
bicentric
دارای دومرکز
legitimating
دارای حق مشروع
bimorphemic
دارای دوشکل
low spirited
دارای روحیه بد
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
flabby
دارای عضلات شل
artiodactylous
دارای سم شکافته
stannous
دارای قلع
stannic
دارای قلع
rifled
دارای خان
shelterer
دارای حفاظ
foliolate
دارای برگچه
aulait
دارای شیر
febile
دارای حالت تب
staminate
دارای جرثومه نر
bichrome
دارای دو رنگ
shoaly
دارای جاهای کم اب
low-spirited
دارای روحیه بد
insectile
دارای حشره
multiflorous
دارای بیش از سه گل
multifid
دارای چندشکاف
formal
دارای فکر
muciferous
دارای مخاط
splash
دارای ترشح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com