English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
debt of honour بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
Other Matches
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
dishonouring بد حسابی عدم پرداخت
dishonours بد حسابی عدم پرداخت
dishonoured بد حسابی عدم پرداخت
dishonour بد حسابی عدم پرداخت
dishonors بد حسابی عدم پرداخت
dishonoring بد حسابی عدم پرداخت
dishonored بد حسابی عدم پرداخت
figure on <idiom> بستگی دارد به
it depends [on] بستگی دارد [به]
the d. of a debt پرداخت بدهی
liquidation پرداخت بدهی
solvency توانایی پرداخت بدهی
default عدم پرداخت بدهی
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
realization [American E] [of something] پرداخت بدهی [اقتصاد]
defaulting عدم پرداخت بدهی
due بدهی موعد پرداخت
defaults عدم پرداخت بدهی
chargeable قابل بدهی یا پرداخت
liquidation [of something] پرداخت بدهی [اقتصاد]
monetization پرداخت نقدی بدهی
realisation [British E] [of something] پرداخت بدهی [اقتصاد]
defaulted عدم پرداخت بدهی
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
It all depends on how things develop. بستگی دارد چه پیش بیاید
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
amortization پرداخت بدهی به اقساط مساوی
insolvency عدم توانایی در پرداخت بدهی
It depends on its quality. بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
conditional فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
appropriation در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
monetization پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
tax avoidance اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
functions فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
deterministic نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
functioned فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
delayed offside تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
delegatee کسیکه پرداخت بدهی شخص دیگر به او واگذار شده است
current liability اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
necessaries در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
scroll که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scrolls که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
bed factor ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
logic مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
sequential مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
garbage اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gates یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gigo اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
collocation ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
conditional نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
checks حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
abram's law این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
rug condition [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
forwarding merchant حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
averaging میانگین حسابی متوسط حسابی
averages میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic expression عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
averaged میانگین حسابی متوسط حسابی
average میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean میانگین حسابی متوسط حسابی
freeware نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
copyrights که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
conversion استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversions استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
minor border حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
debtors بدهکار
debiting بدهکار
debit بدهکار
debited بدهکار
debits بدهکار
indebted بدهکار
in debt بدهکار
debtor بدهکار
obligor بدهکار
yielder بدهکار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
debiting بدهکار کردن
debt balance مانده بدهکار
debited بدهکار کردن
debt advice اعلامیه بدهکار
debit بدهکار کردن
debit side ستون بدهکار
indebt بدهکار کردن
debtors ستون بدهکار
debtor ستون بدهکار
expromissor جانشین بدهکار
charges بدهکار کردن
expromission جانشینی بدهکار
debenture bond بدهکار ومدیون
debits بدهکار کردن
debit note رسید بدهکار
owes بدهکار بودن به
charge بدهکار کردن
owe بدهکار بودن به
owed بدهکار بودن به
redder بدهکار بودن حساب
reds بدهکار بودن حساب
red بدهکار بودن حساب
reddest بدهکار بودن حساب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
i owe him & پنج لیره به او بدهکار هستم
She wouldnt hear of it . she takes no heed. گوشش به این حرفها بدهکار نیست
lien حق رهن ملک بدهکار برای بستانکار
We are now quits. We are now even . The slate is now cleaned. حالادیگر حسابمان پاک شد (نه بدهکار نه بستانکار )
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
dependence بستگی
cohesion هم بستگی
concerns بستگی
gelation بستگی
concern بستگی
obturation بستگی
vicinity بستگی
closures بستگی
deligation بستگی
relationships بستگی
bind بستگی
dependance بستگی
congelation بستگی
relationship بستگی
closure بستگی
congealment بستگی
kinship بستگی
binds بستگی
A debtor left to himself will become a creditor . <proverb> بدهکار را که به یال خود گذاشتى طلبکار مى شود.
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
binding potential پتانسیل بستگی
binding energy انرژی بستگی
liaisons بستگی رابطه
dependency بستگی نیازمندی
dependencies بستگی نیازمندی
liaison بستگی رابطه
syndesis بهم بستگی
total binding energy انرژی بستگی کل
siding بستگی بحزب
liaised بستگی داشتن
connubiality بستگی زناشویی
up to <idiom> بستگی داشتن به
connection بستگی نسبت
liaises بستگی داشتن
connexions بستگی نسبت
liaising بستگی داشتن
sidings بستگی بحزب
count on <idiom> بستگی داشتن به
liaise بستگی داشتن
tthrombosis خون بستگی
pursang حسابی
thorough paced حسابی
smack dab حسابی
arithmetic حسابی
incalculability بی حسابی
pitched حسابی
calculative حسابی
arithmetical حسابی
particularity بستگی بعقاید خاصی
oppilation بستن یا بستگی مجرا
correlation بستگی دوچیز باهم
principle of intimacy اصل بهم بستگی
co relation بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
press (push) one's luck <idiom> به شانس بستگی داد
arithmetic instruction دستورالعمل حسابی
well got up پاکیزه حسابی
arithmetic check مقابله حسابی
arithmetic حسابی حسابگر
aregular cook اشپز حسابی
areal cook یک اشپز حسابی
arithmetic expression مبین حسابی
arithmetic mean میانگین حسابی
arithmetic relation رابطه حسابی
roundly بطور حسابی
mean square یک مربع حسابی
squaring منظم حسابی
squares منظم حسابی
squared منظم حسابی
square منظم حسابی
arithmetic progression تصاعد حسابی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com