English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
nonverbal بدون احتیاج باستفاده از زبان
Other Matches
machines زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
lack احتیاج
necessity احتیاج
lacks احتیاج
lacked احتیاج
requirement احتیاج
demand احتیاج
want احتیاج
need احتیاج
needing احتیاج
need احتیاج
neediness احتیاج
necessitousness احتیاج
penury احتیاج
needed احتیاج
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
requirement تقاضا احتیاج
demands نیاز احتیاج
overplus بیش از احتیاج
superimposed مازاد بر احتیاج
urgent need احتیاج مبرم
u. need احتیاج مبرم
redundant مازاد بر احتیاج
lackvt احتیاج داشتن
requisite لازمه احتیاج
demanded نیاز احتیاج
demand نیاز احتیاج
to call for a احتیاج بدقت داشتن
to be in great request زیادمورد احتیاج بودن
you're telling me <idiom> احتیاج نیست به من بگی
call of nature <idiom> احتیاج به دستشویی داشتند
answer جواب احتیاج را دادن
need نیازمندی در احتیاج داشتن
needing نیازمندی در احتیاج داشتن
answered جواب احتیاج را دادن
needed نیازمندی در احتیاج داشتن
needle point to say احتیاج بگفتن نیست
answering جواب احتیاج را دادن
answers جواب احتیاج را دادن
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
cry out for <idiom> شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
to be in great request مورد احتیاج زیاد بودن
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
urgency of need حیاتی بودن احتیاج به اماد
need نیازمندی احتیاج لازم داشتن
serve رفع کردن براوردن احتیاج
needing نیازمندی احتیاج لازم داشتن
served رفع کردن براوردن احتیاج
featherbed بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
serves رفع کردن براوردن احتیاج
needed نیازمندی احتیاج لازم داشتن
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
spoin bank محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
turn one's back on <idiom> کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
no branch شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
put up <idiom> توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
Arabic زبان تازی زبان عربی
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
functionalism عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
we are want of money ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
fascism نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
disrepair احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
rpg language زبان ار پی جی
grss language زبان جی پی اس اس
language زبان
language زبان
tongues زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
tongueless بی زبان
languages زبان
languages زبان ها
as one man با یک زبان
tongue زبان
apt language زبان ای پی تی
two tongued زبان
abusers بد زبان
abuser بد زبان
c++ زبان ++C
apl language زبان ای پی ال
hound's tongue سگ زبان
language lab زبان
glossa زبان
tongue [language] زبان
lingual papillae پرزهای زبان
uvula زبان کوچک
tongue-tied زبان بسته
language processor پردازشگر زبان
delphiniums گل زبان در قفا
language laboratories آزمایشگاه زبان
mute language زبان بیزبانی
mute language زبان حال
baby-talk زبان بچهگانه
lapponian زبان لایلاندی
musical language زبان موسیقی
delphinium گل زبان در قفا
mountebankery زبان بازی
lingo زبان ویژه
Hebrew زبان عبری
lark heel زبان در قفا
language laboratory آزمایشگاه زبان
mute بی زبان صامت
linguiform به شکل زبان
She has a vicious tongue . بد زبان است
Afrikaans زبان آفریکانز
zend زبان زند
welch زبان ولز
welcher زبان ولز
welsher زبان ولز
machine language زبان ماشین
Latin زبان لاتین
zibet زبان هندی
logopathy زبان پریشی
lithuanian زبان لیتوانی
written language زبان نوشتاری
gestural postural language زبان اطواری
mant زبان گرفتگی
maternal language زبان مادری
mutes بی زبان صامت
monoglot یک زبان دان
lao زبان تایی
monnolingual فقط به یک زبان
linguists زبان دان
linguist زبان دان
mnemonic language زبان یادمان
language translator مترجم زبان
metalanguage فوق زبان
lapsus linguac لغزش زبان
mechanical language زبان ماشینی
mother tongue زبان مادری
vulgate زبان عامیانه
mother tongues زبان مادری
lisp language زبان لیسپ
licked زبان زدن
servian زبان صربی
serbian زبان صربستانی
lolled زبان بیرون
loll زبان بیرون
semitic language زبان سامی
scythian زبان سکایی
philologist زبان شناس
pl. language زبان پی ال وان
pl/ زبان پی ال وان
lingoes زبان ویژه
lolls زبان بیرون
philologically زبان شناختی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com