Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند |
|
|
Other Matches |
|
symmetric difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
equality |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
equivalence |
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
meets |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
meet |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
intersection |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
intersections |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
NOR function = |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند |
NAND function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
dispersion |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
except |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
OR function |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد |
and |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
coincidence function |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
either or operation |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند |
joint denial |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
non equivalence function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است |
NOT function |
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود |
anti- |
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
conjunction |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
conjunctions |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
alternation |
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند |
disjunction |
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند |
anti- |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی |
identities |
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند |
identity |
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند |
NEQ |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
one element |
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد |
coincidence element |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
coincidence circuit |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
denial |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
neither nor function |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد |
denials |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
coincidence function |
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
joins |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
join |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
joined |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
union |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
unions |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
compounds |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounded |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compound |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
comparator |
وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند |
simultaneity |
زمانی که CPU و بخشهای ورودی و خروجی کامپیوتر می توانند داده یا کاری را همزمان کنترل کنند |
map |
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند |
maps |
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند |
voltage |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
identities |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
identity |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
voltages |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
graphics |
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار |
cpu |
پیشرفت کامپیوتر که محدود به تعدادی دستورالعمل است که CPU میتواند اجرا کند حافظه و وسایل ورودی / خروجی می توانند داده را سریع تر از تولید CPU ارسال کنند |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
colony |
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند |
drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
They fight like cat and dog . |
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند |
scarf weld |
جایی که دو میل اهن را نیم ونیم کرده باهم جوش داده باشند |
mutton chop |
دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
implications |
B درست باشند |
inclusion |
B درست باشند |
implication |
B درست باشند |
input |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
inputted |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
package |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
packaged |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
pack |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
packages |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
packs |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
display tolerance |
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
logic |
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند |
DPA |
روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند |
compatible |
با هم درست کار می کنند |
circulars |
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند |
circular |
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند |
input output |
ورودی خروجی |
i/o |
ورودی-خروجی |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
interrupt |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
interrupts |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
interrupting |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
input output ports |
مدخلهای ورودی- خروجی |
input output procedure |
رویه ورودی- خروجی |
input output system |
سیستم ورودی- خروجی |
input output symbol |
علامت ورودی- خروجی |
input output unit |
واحد ورودی- خروجی |
cpu |
باس ورودی / خروجی |
input output interface |
میانگیر ورودی- خروجی |
simultaneous input/output |
ورودی و خروجی همزمان |
input output channel |
کانال ورودی- خروجی |
serial input\output |
ورودی و خروجی سری |
input output operation |
عملکرد ورودی- خروجی |
input output bus |
گذرگاه ورودی- خروجی |
input output control |
کنترل ورودی- خروجی |
i/o bound |
محدود به ورودی خروجی |
i/o channel |
کانال ورودی و خروجی |
input output relation |
رابطه ورودی- خروجی |
input output device |
دستگاه ورودی و خروجی |
central |
واحد ورودی و خروجی |
microcontroller |
پورت ورودی /خروجی |
input output order |
ترتیب ورودی- خروجی |
parallel input output |
ورودی و خروجی موازی |
i/o processor |
پردازنده ورودی و خروجی |
input output instructions |
دستورات ورودی و خروجی |
i/o port |
مدخل ورودی و خروجی |
koumiss |
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند |
meat safe |
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند |
musette |
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
gate |
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند |
gates |
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند |
input function |
تابع سیگنال ورودی |
input output control system |
سیستم کنترل ورودی-خروجی |
input output controller |
کنترل کننده ورودی- خروجی |
input output redirection |
تعیین مسیر ورودی- خروجی |
interface |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
architecture |
حافظه و وسایل ورودی / خروجی |
iocs |
سیستم کنترل ورودی- خروجی |
memory mapped i/o |
ورودی- خروجی نگاشت حافظه |
input output bandwidth |
پهنای باند ورودی- خروجی |
interfaces |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
basic input output system |
سیستم ورودی و خروجی پایه |
opens |
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است |
opened |
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است |
open |
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است |
manil hemp |
کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند |
lachryma christi |
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند |
bios |
سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس |
I/O file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
microsoft |
ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد |
amplification |
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی |
remote |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
remoter |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
remotest |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
combo box |
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد |
programmed i/o |
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده |
input output programming system |
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی |
input/output file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
picalilli |
ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند |
resurection pie |
کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند |
buffering |
دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود |
input/output instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
operation |
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند |
I/O statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
inhibits |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
registers |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
registering |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
register |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
input [output] request |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I [O] request [IORQ] |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
inhibit |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
parallel |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallels |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
paralleling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
paralleled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallelling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
cascade connection |
خروجی یکی ورودی برای دیگری است |
tidal prism |
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی |
input/output |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
I/O device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
parallelled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |