English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
English Persian
brattle تاخت چهارنعل
Other Matches
galloped چهارنعل
canter چهارنعل
gallops چهارنعل
gallop چهارنعل
cantered چهارنعل
scamper چهارنعل
cantering چهارنعل
scampering چهارنعل
canters چهارنعل
scampers چهارنعل
scampered چهارنعل
scampering چهارنعل دودیدن
racks چهارنعل کوتاه
wracked چهارنعل کوتاه
wracks چهارنعل کوتاه
galloping inflation تورم چهارنعل
scampered چهارنعل دودیدن
galloping چهارنعل رونده
cantered چهارنعل کوتاه
canters چهارنعل کوتاه
scamper چهارنعل دودیدن
cantering چهارنعل کوتاه
racked چهارنعل کوتاه
rack چهارنعل کوتاه
tantivy برو چهارنعل
galloped چهارنعل رفتن
gallops چهارنعل رفتن
scampers چهارنعل دودیدن
canter چهارنعل کوتاه
gallop چهارنعل رفتن
canters گامی شبیه چهارنعل
cantered گامی شبیه چهارنعل
canter گامی شبیه چهارنعل
cantering گامی شبیه چهارنعل
lope چهارنعل طبیعی و راحت اسب
loped چهارنعل طبیعی و راحت اسب
lopes چهارنعل طبیعی و راحت اسب
loping چهارنعل طبیعی و راحت اسب
gallopade چهارنعل روی چهار نعل
slow gait چهارنعل کوتاه با حرکت اسب به چپ و راست
gallops تاخت
galloped تاخت
gallop تاخت
attack تاخت
canters تاخت
cantering تاخت
attacked تاخت
cantered تاخت
attacks تاخت
canter تاخت
change of leg وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
inruption تاخت وتاز
incursion تاخت و تاز
invasion تاخت وتاز
inroad تاخت و تاز
to run across or against بکسی تاخت
to sweep down on تاخت کردن
invasion تاخت و تاز
invasions تاخت و تاز
inburst تاخت وتاز
inbreak تاخت و تاز
hand gallop تاخت ملایم
irruptive تاخت وتازکننده
invasions تاخت وتاز
onset تاخت و تاز
invaders تاخت و تازگر
incursions تاخت و تاز
invader تاخت و تازگر
gallops تاخت کردن
raided تاخت و تاز
raiding تاخت و تاز
raid تاخت و تاز
raids تاخت و تاز
gallop تاخت کردن
galloped تاخت کردن
extending وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extends وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
break جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
extend وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
breaks جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
forays تاخت وتاز کردن
attacks تاخت و تاز یورش
invades تاخت و تاز کردن در
lope تاخت حرکت خرامان
invading تاخت و تاز کردن در
loped تاخت حرکت خرامان
attacked تاخت و تاز یورش
attack تاخت و تاز یورش
overruns تاخت و تاز کردن
overrunning تاخت و تاز کردن
overrun تاخت و تاز کردن
incursive تاخت و تاز امیز
loping تاخت حرکت خرامان
invasive تاخت وتاز کننده
lopes تاخت حرکت خرامان
invaded تاخت و تاز کردن در
raid تک سریع تاخت و تاز
raided تک سریع تاخت و تاز
ravages تاخت و تاز ویرانی
ravaging تاخت و تاز ویرانی
ravaged تاخت وتاز کردن
ravaged تاخت و تاز ویرانی
ravaging تاخت وتاز کردن
ravage تاخت وتاز کردن
raiding تک سریع تاخت و تاز
ravage تاخت و تاز ویرانی
foray تاخت وتاز کردن
foray تاخت و تاز کردن
raids تک سریع تاخت و تاز
forays تاخت و تاز کردن
invade تاخت و تاز کردن در
ravages تاخت وتاز کردن
loping شلنگ انداختن تاخت رفتن
raiding party قسمت مامور دستبرد یا تاخت
lopes شلنگ انداختن تاخت رفتن
lope شلنگ انداختن تاخت رفتن
loped شلنگ انداختن تاخت رفتن
galloper عراده توپ سبک تاخت کننده
to outflank an army گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
golden horde سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
attack مبادرت کردن به تاخت کردن
attacked مبادرت کردن به تاخت کردن
attacks مبادرت کردن به تاخت کردن
invaded تک کردن تاخت و تاز کردن
invading تک کردن تاخت و تاز کردن
invades تک کردن تاخت و تاز کردن
invade تک کردن تاخت و تاز کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com