English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English Persian
stevenson schomaker correction تصحیح استیونس- شوماکر
Other Matches
range disk صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
correction index جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
wind correction تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
superelevation تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
swinging the compass تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
corrector وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
correction تصحیح
rectification تصحیح
Bose Chandhuri Hocquenghem code کد تصحیح
It was corrected. تصحیح شد.
compensation تصحیح
compensations تصحیح
amendment تصحیح
amendments تصحیح
editing تصحیح
patches تصحیح در یک برنامه
redresses تصحیح التیام
redressed تصحیح التیام
redress تصحیح التیام
proofreading تصحیح کردن
refines تصحیح کردن
refine تصحیح کردن
proofread تصحیح کردن
patch تصحیح در یک برنامه
correctable قابل تصحیح
correction factor ضریب تصحیح
correction coefficient ضریب تصحیح
temperature correction تصحیح دمایی
compensation of compass تصحیح قطبنما
bugs تصحیح یک برنامه
magnetic compensatory مغناطیس تصحیح
checking کد تصحیح خطا
compensating magnet مغناطیس تصحیح
skew correction تصحیح گوشهای
sag correction تصحیح انحراف
corrected تصحیح شده
red pencil تصحیح کردن
bugging تصحیح یک برنامه
bug تصحیح یک برنامه
emendable قابل تصحیح
up to date تصحیح شده
up-to-date تصحیح شده
tam quam تصحیح حکم
rectified تصحیح کردن
rectifies تصحیح کردن
rectify تصحیح کردن
attenuation compensation تصحیح اعوجاج
correction thermometer دماسنج تصحیح
emendate تصحیح کردن
error correcting code کد تصحیح خطا
error correction تصحیح خطا
frequency correction تصحیح فرکانس
gamma correction تصحیح گاما
correcting تصحیح کردن
corrects تصحیح کردن
correct تصحیح کردن
deflection correction تصحیح سمت
reformed تصحیح شده
proofreads تصحیح کردن
correction تصحیح می کنم
program correctness تصحیح برنامه
range disk میز تصحیح مسافت
layers ل تصحیح خطا باشد
errata sheet برگ تصحیح اشتباه
pincushion magnets مغناطیسهای تصحیح بالشتک
ARQ سیستم تصحیح خطا
compass compensation تصحیح قطب نما
complementary angle of site تصحیح تکمیلی تراز
adjusted valve مقدار تصحیح شده
chart correction card کارت تصحیح نقشه
incorrect تصحیح نشده معیوب
range k ضریب تصحیح برد
range correction تصحیح برد تیراندازی
corrected defelection سمت تصحیح شده
range correction تصحیح برد سلاح
deflection board تابلو تصحیح سمت
rectifiable قابل تصحیح یا جبران
gun displacement تصحیح جای توپ
layer ل تصحیح خطا باشد
corrected azimuth گرای تصحیح شده
impluse correction تصحیح ضربه جریان
copyreader تصحیح کننده مقاله
range k ضریب تصحیح کای برد
negative altitude ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
edit تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
windage scale مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
reconstituting تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
corrective maintenance یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
edited تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
mode که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
map k ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
reconstitutes تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitute تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
modes که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
complementary range برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
drafted کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafts کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
edited تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
Proof – reading. غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
draft کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
edit تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
EDAC سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
debugged آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
z correction تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
failure شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
insert mode حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
tactical diversions تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
failures شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
debugs آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
correctional custudy روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
debug آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
slip لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slipped لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slips لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
envelope بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelopes بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digit عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digits عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
gyrolog دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
detects خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detecting خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
link طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
circularization تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
control rocket راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
Microcom Networking Protocol سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
MNP سیستم تشخیص و تصحیح خطا ساخت Microcom Inc که در مودم و برخی نرم افزاری ارتباطی به کار می رود
preventive بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
MNP 0 پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
conditioning اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
preventative بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
editors نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
mttr متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
editor نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
adaptive channel allocation روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
refile تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
host computers کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
bugs تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bug تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
forward روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forwarded روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
detect سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
kludge 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
dispersion scale طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
writ of error قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
emend تصحیح کردن درست کردن
edit تصحیح کردن تنظیم کردن
emends تصحیح کردن درست کردن
edited تصحیح کردن تنظیم کردن
corrects صحیح کردن تصحیح کردن
correcting صحیح کردن تصحیح کردن
emending تصحیح کردن درست کردن
correct صحیح کردن تصحیح کردن
emended تصحیح کردن درست کردن
patch تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patches تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
compensated جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensates جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensate جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com