Total search result: 201 (20 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
jus ex injuria non oritur |
تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند |
|
|
Other Matches |
|
trespassing |
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن |
trespass |
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن |
trespasses |
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن |
trespassed |
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن |
background |
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند |
backgrounds |
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند |
gain ground |
خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن |
ActiveX |
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک |
it is indifferent to me |
برای من فرقی نمیکند |
scratch |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
scratching |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
scratched |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
scratches |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
haze |
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر |
wiring |
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
encroaches |
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز |
encroached |
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز |
encroach |
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
dead |
آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند |
attempted rape |
شروع به تجاوز جنسی تجاوز ناتمام |
alert |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
alerted |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
alerts |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
nuptias non concubitus , sedconsensus , |
برای ایجاد علقه زوجیت |
transistors |
برای ایجاد تابع منط قی |
transistor |
برای ایجاد تابع منط قی |
smudging |
ایجاد دود برای دفع حشرات |
smudges |
ایجاد دود برای دفع حشرات |
fogging |
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر |
smudge |
ایجاد دود برای دفع حشرات |
contact ion engine |
موتوری برای ایجاد تراست درفضا |
smudged |
ایجاد دود برای دفع حشرات |
dunkrik treaty |
معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود |
graphics |
که برای ایجاد شکلهای ندیگر به کار می رود |
incorporation |
جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت |
gorge portion |
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه |
dry plasma etching |
روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص |
geometry and rendering |
مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی |
configure |
نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص |
subliminally |
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس |
breakpoint |
حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه |
subliminal |
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس |
texture mapping |
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی |
hike out |
خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل |
jumper |
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی |
jumpers |
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی |
entrance head |
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله |
alphamosaic |
برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس |
stalking horse |
کاندیدای نامزدشده برای ایجاد تفرقه در رای دهندگان |
thinnest |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
thins |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
answered |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. |
بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد. |
mkdir |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
thinners |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
answering |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
answers |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
share |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
aligns |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
thinned |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
shares |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
thin |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
align |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
answer |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
aligned |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
shared |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
center |
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور |
aligning |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
pay as you go principle |
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند |
buffering |
استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع |
handicap |
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل |
DR DOS |
سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است |
transaction trailing |
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها |
handicaps |
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل |
feep |
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند |
immediate |
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون |
lifting |
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ |
bombed out |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
glideslope |
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی |
bombs |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
precision |
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر |
bomb |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
bend allowance |
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین |
bombed |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
solenoid |
سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی |
lifts |
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ |
ribbons |
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح |
lifted |
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ |
lift |
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ |
ribbon |
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح |
paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
tristimulus values |
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند |
voice |
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب |
voicing |
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب |
voices |
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب |
lift strut |
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند |
images |
فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود |
lift wire |
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند |
compacts |
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی |
compacting |
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی |
image |
[فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.] |
compacted |
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی |
compact |
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی |
adobe type manager |
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است |
tactile |
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا |
reflexes |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
AT command set |
مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است |
graphics |
کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند |
reflex |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
ASF |
قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW |
check plot |
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود |
smoke test |
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند |
ATD |
دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند |
load call |
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد |
teleconferencing |
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر |
boilerplating |
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی |
aliasing |
افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر |
Hayes Corporation |
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند |
terrorism |
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند |
dial up |
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه |
convention |
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند |
XNS |
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است |
conventions |
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند |
handicap |
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی |
handicaps |
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی |
bulk |
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند |
fifth generation computers |
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد |
cpu |
ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است |
original equipment manufacturer |
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند |
infringed |
تعدی |
excessive use |
تعدی |
infringing |
تعدی |
transitivity |
تعدی |
attacks |
تعدی |
inbreak |
تعدی |
intrusion |
تعدی |
encroachment |
تعدی |
encroachments |
تعدی |
infringe |
تعدی |
infringes |
تعدی |
extravagances |
تعدی |
oppression |
تعدی |
extravagance |
تعدی |
intrusions |
تعدی |
incursion |
تعدی |
injustices |
تعدی |
injustice |
تعدی |
incursions |
تعدی |
attack |
تعدی |
attacked |
تعدی |
oppress |
تعدی کردن |
aggro |
تعدی و تهاجم |
inroad |
تعدی هجوم |
oppresses |
تعدی کردن |
encroachment and waste |
تعدی و تفریط |
abusive |
تهمت تعدی |
oppressing |
تعدی کردن |
wrongful act and misuse |
تعدی و تفریط |
do injustice to |
تعدی کردن |
transitivity principle |
اصل تعدی |
trepass |
تعدی کردن |
ymck |
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود |
documenting |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
documented |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
document |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
tortious |
مبتنی بر تعدی و تفریط |
to gain ground |
تجاوزکردن تعدی کردن |
victimize |
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن |
ingrate |
تعدی کردن فشار وارد اوردن بر |
victimising |
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن |
victimises |
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن |
victimised |
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن |
gross negligence |
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط |
victimized |
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن |
victimizing |
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن |
victimizes |
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن |
oem |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
doesn't |
نمیکند |
trellis coding |
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند |
least recently used algorithm |
الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود |
voluntary waste |
تعدی و تفریط در عین مستاجره یا ملک موردتصرف |
it makees no difference |
فرقی نمیکند |
it makees no difference |
تفاوتی نمیکند |
it is secure |
عیب نمیکند |
why does he not admit it |
چراتصدیق نمیکند |
it is not in good workingorder |
خوب کار نمیکند |
constants |
آنچه تغییر نمیکند |
static |
که در زمان تغییر نمیکند. 2- |
constant |
آنچه تغییر نمیکند |
printhead |
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است |
deletion |
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد |
trespass |
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان |
trespassed |
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان |
inviolability |
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت |
trespasses |
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان |
trespassing |
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان |
insulators |
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند |