English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
parking place جایگاه توقف
Other Matches
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
places جایگاه
limb top جایگاه
place جایگاه
toll house جایگاه
position جایگاه
placing جایگاه
stations جایگاه
stationed جایگاه
house جایگاه جا
housed جایگاه جا
station جایگاه
cabin جایگاه
positioned جایگاه
houses جایگاه جا
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
booths جایگاه رژه
operating rooms جایگاه عمل
pumping ststion جایگاه تلمبه
operating room جایگاه عمل
gallery جایگاه تماشاگران
booth جایگاه رژه
sanctuary جایگاه مقدس
stands جایگاه تماشاگران
galleries جایگاه تماشاگران
sanctuaries جایگاه مقدس
stalling لژ جایگاه ویژه
band-stand جایگاه ارکستر
stall لژ جایگاه ویژه
telephone station جایگاه تلفن
seat جایگاه نشاندن
seated جایگاه نشاندن
lattice site جایگاه شبکه
site plan نقشه جایگاه
ordinal position جایگاه ترتیبی
picture palace جایگاه سینما
picture theatre جایگاه سینما
expanse of ruins جایگاه خرابیها
expanse of rubble جایگاه خرابیها
scene of destruction جایگاه خرابیها
picturedrome جایگاه سینما
home range جایگاه حیوانات
hibernaculum جایگاه زمستانی
seats جایگاه نشاندن
grandstand جایگاه سرپوشیده
grandstands جایگاه سرپوشیده
banstand جایگاه ارکست
engine house جایگاه لوکوموتیو
flash house جایگاه دزدان
stand جایگاه گواه در دادگاه
bars جایگاه متهمین در دادگاه
stand one's ground <idiom> حمایت از جایگاه شخص
platforms کف راه جایگاه خطابه
bar جایگاه متهمین در دادگاه
docks جایگاه متهم در دادگاه
platform کف راه جایگاه خطابه
press box لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
lay by جایگاه ایست ایستگاه
lay-by جایگاه ایست ایستگاه
lay-bys جایگاه ایست ایستگاه
menageries جایگاه دام ودد
stone work جایگاه سنگ تراشی
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
far turn پیچ سمت جایگاه
fire post جایگاه اتش نشانی
malt house جایگاه مالت سازی
sanctum قدس جایگاه مقدس
oarlock جایگاه فلزی پارو
swinery پرورشگاه یا جایگاه خوکان
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
press boxes لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
menagerie جایگاه دام ودد
paper advance setting جایگاه پیشرفته ورق
sail loft جایگاه بادبان سازی
dock جایگاه متهم در دادگاه
docked جایگاه متهم در دادگاه
news stand جایگاه فروش روزنامه
podiums بالکن جایگاه مخصوص
news-stand جایگاه فروش روزنامه
podium بالکن جایگاه مخصوص
news-stands جایگاه فروش روزنامه
haras جایگاه تخم کشی اسب
perching جایگاه بلند جای امن
perches جایگاه بلند جای امن
perched جایگاه بلند جای امن
perch جایگاه بلند جای امن
witness box جایگاه شهود گواه جای
witness box جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
locations جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
location جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
orchestras دسته نوازندگان جایگاه ارکست
altar of credence [جایگاه نان و شراب مقدس]
orchestra دسته نوازندگان جایگاه ارکست
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
antechoir جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
fore [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
lubritorium جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
clubhouse ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouses ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
Pay attention to the house rules [hazard statements] . توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
porter house جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
grandstand جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstands جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
band shell جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
iconostasis [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
choir-rail [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
stops توقف
stand توقف
halts توقف
tarriance توقف
interrupt توقف
interrupting توقف
interrupts توقف
interruptions توقف
interruption توقف
suspension توقف
halt توقف
halted توقف
cessation توقف
suspension of payment توقف
stoppages توقف
stopped توقف
flag stop توقف
syncope توقف
paused توقف
insolvency توقف
pauses توقف
stop توقف
pausing توقف
stoppage توقف
suspensions توقف
commorant توقف
park توقف
parks توقف
parked توقف
stop code کد توقف
stopple توقف
pause توقف
stopping توقف
thermal critical point نقطه توقف
continuously بدون توقف
lay-by منطقه توقف
ports of call بندر توقف
parks محل توقف
port of call بندر توقف
parked محل توقف
park محل توقف
stopcocks وسیله توقف
stopcock وسیله توقف
bankruptcies توقف بازرگان
stop bit بیت توقف
carport توقف گاه
come down gracefully توقف منضبط
dead halt توقف مطلق
down time زمان توقف
halt instruction دستورالعمل توقف
halting place توقف گاه
hemostasis توقف خونریزی
idle period زمان توقف
no parking توقف ممنوع
no waiting توقف ممنوع
nonstop بدون توقف
payment stopped توقف پرداخت
break point نقطه توقف
break key کلید توقف
bankruptcy توقف بازرگان
slack توقف درحرکت
slackest توقف درحرکت
slacks توقف درحرکت
lay by منطقه توقف
to sojourn [formal] [in a place as a visitor] توقف کردن
lay-bys منطقه توقف
stop instruction دستورالعمل توقف
suspensive درحال توقف
sudden stoppage توقف ناگهانی
stoppage of the game توقف بازی
stop sign علامت توقف
bar stop توقف میله
stop mechanism مکانیزم توقف
black induction توقف القا
program stop توقف برنامه
stayed توقف کردن
stay توقف کردن
close ایست توقف
until stop [up to the stop] تا جای توقف
stayed توقف مکث
stay توقف مکث
failure توقف کردن
ceased ایست توقف
cease ایست توقف
ceasing ایست توقف
ceases ایست توقف
closest ایست توقف
failures توقف کردن
closes ایست توقف
closer ایست توقف
stopping توقف انجام کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com