English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
dichogamic دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
Other Matches
dichogamous دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
bisexuals دارای خصوصیات جنس نر وماده
bisexual دارای خصوصیات جنس نر وماده
stochastic دارای تغییردر مواقع مختلف
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
pert chart نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
record تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
object program برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
scissored wool پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
double knotting گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
warp patterning طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
combatant یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatants یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
manned اماده به جنگ جنگ افزار حاضر به تیر دارای خدمه
Male and female . نر وماده
monoecious نر وماده
hermaprodite نر وماده
monecioius نر وماده
monaecious نر وماده
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
bisexuality داشتن خصوصیات نر وماده
diclinous درختانی که نر وماده دارند
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
fertility باروری
productivity باروری
fecundity باروری
fruition باروری
psychophysics مبحث روابط روان وماده
fertility rate نرخ باروری
fertilizable قابل باروری
productivity حاصلخیزی باروری
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
On such ( these ) occasions . دراینگونه مواقع
sometimes بعضی مواقع
We would like to take this opportunity to … مواقع را مغتنم شمرده ...
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
autogamous مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش
sou'wester کلاه مخصوص مواقع توفانی دریا
fire escapes خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escape خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
tailcoat کت دامن گرد مخصوص مواقع رسمی
mead نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
teleutospore هاگ کامل وبالغ قارچ در اخر دوره باروری
sequential داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
index number مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
fire escape پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
silk hat کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
fire escapes پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
ahoy ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
trafficked نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficking نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlay بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
traffics نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlaying بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlays بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
activities روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
routine توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
batch processing سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
routines توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
stacked ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
occasional وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
Emergeny exit . پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
detects سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ended حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detect سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
Nomatic rugs قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
bills اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
causeways جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
causeway جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
saturated colour که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
VDU ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
vdt ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
ramp alert اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
wrongshipped محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
By an inconceivable trick( trickery) . با حقه ایکه عقل جن هم به آن نمی رسد
apertures اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
aperture اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
blanket policy بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
penstock لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند
discount house موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
different متفاوت
other than متفاوت
away متفاوت
odd and ends متفاوت
keloid برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
halucinogenic مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند
others متفاوت دیگری
re-routing ارسال در یک متفاوت
re-routed ارسال در یک متفاوت
unlike signs علامتهای متفاوت
differebtial settlements نشستهای متفاوت
differentiated products کالاهای متفاوت
re-routes ارسال در یک متفاوت
re-route ارسال در یک متفاوت
re route ارسال در یک متفاوت
continuous tone نقطههای متفاوت
other متفاوت دیگری
compressors برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
jaywalker پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
delaying وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delays وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
jaywalkers پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jet diffusion basin حوضچه ایکه در اثر پخش فورانی انرژی را کاهش میدهد
compressor برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
delay وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
acronyms کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
observation pipe لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
enclave ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
a whole new ball game <idiom> یک ماجرای کاملا متفاوت
changing متفاوت ساختن چیزی
far cry <idiom> چیزی کاملا متفاوت
another kettle of fish <idiom> کاملا متفاوت از دیگری
changed متفاوت ساختن چیزی
change متفاوت ساختن چیزی
changes متفاوت ساختن چیزی
outsize اندازه متفاوت با عادی
self fertility خود باروری حاصلخیزی خود بخود
as different as chalk and cheese <idiom> مثل فیل و فنجان [متفاوت]
range تغییر کردن یا متفاوت بودن
exceptional متفاوت ونه مثل همیشه
ranged تغییر کردن یا متفاوت بودن
differently بطریق دیگر بطور متفاوت
aliens متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
ranges تغییر کردن یا متفاوت بودن
alien متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
as different as chalk and cheese <idiom> مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
ingredient عناصر
ingredients عناصر
hylotheistic یکی دانندهء خدا و ماده مربوط به این اعتقاد که خدا وماده یکی است
laager هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
clinch نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
clinches نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
uniquely آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
unique آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
combo box ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
swim against the tide/current <idiom> کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
crossfertilize پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
special آنچه متفاوت یا غیر عادی است
transmutation تبدیل عناصر
cantilever elements عناصر کنسولی
combat , elements عناصر رزمی
orbital element عناصر مداری
trace elements عناصر کمیاب
data element عناصر اطلاعات
meteorological data عناصر هواسنجی
conversion of data تبدیل عناصر
minor elements عناصر فرعی
minor elements عناصر جزئی
firing data عناصر تیر
gft setting عناصر خط کش تیر
intelligence data عناصر اطلاعات
job elements عناصر شغلی
known data عناصر معلوم
representative elements عناصر نماینده
component operation عناصر عملیاتی
essential elements عناصر ضروری
column head عناصر سرستون
known data عناصر تیرمعلوم
clemency اعتدال عناصر
target indications عناصر هدف
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
point set curve منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com