Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
English
Persian
modulation
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
Other Matches
modulates
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
electromagnetic waves
امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
امواج الکترومغناطیسی
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
pulsing
پرتاب امواج انرژی
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
vor
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
spacing impulse
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
monitors
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
beacon
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
junk surf
امواج نامناسب برای موج سواری
radar mile
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
ground swell
امواج
electromegnetic energy
انرژی الکترومغناطیسی
pulsed
امواج ضربانی
hertzian waves
امواج هرتز
brain waves
امواج مغزی
emissions
انتشار امواج
the waves of the sea
امواج دریا
tidal waves
امواج جزرومدی
gravitational waves
امواج گرانشی
gravitational waves
امواج جاذبه
gravity waves
امواج ثقلی
ground waves
امواج زمینی
radio waves
امواج رادیویی
thermal waves
امواج گرمایی
pulsing
ضربان امواج
wander wave
امواج سیار
pulse
امواج ضربانی
sky wave
امواج اسمانی
interference
تداخل امواج
incoherent waves
امواج همدوس
tosser
دستخوش امواج
reverberations
برگشت امواج
crashing waves
امواج خروشان
emission
انتشار امواج
oscilloscope
اشکارسازی امواج
transient wave
امواج سیار
electromagnetic waves
امواج الکترومگنتیک
reverberation
برگشت امواج
spoondrift
ترشح امواج
density of the total electromagnetic ene
چگالی انرژی الکترومغناطیسی
tidal wave
امواج جذر و مدی
conical scanning
ردیابی امواج به طورمخروطی
conical scanning
انتشار مخروطی امواج
wave band
دسته امواج رادیو
attenuation
افت قدرت امواج
wave front
جبهه امواج رادیویی
hertzian wave
امواج هرتز hertz
the wares beat the shore
خوردن امواج به ساحل
the waves beats or the shore
امواج به ساحل می کوبد
bleeding
باند تداخل امواج
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
echoes
برگشت امواج رادار
echoed
برگشت امواج رادار
propagation
پخش امواج یا اعلامیه
reverberation
برگشت دادن امواج
echo
برگشت امواج رادار
diathermy interference
تداخل امواج دیاترمی
airwave
امواج رادیو و تلویزیون
echoing
برگشت امواج رادار
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
reverberations
برگشت دادن امواج
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
assault waves
امواج هجومی نفرات و وسایل
oscillation
تفکیک امواج اشکار سازی
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
oscillations
تفکیک امواج اشکار سازی
cynometer
دستگاه اندازه گیری امواج
back scattering
توزیع معکوس امواج رادیویی
beam width
عرض ستون امواج رادار
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده امواج
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
oscillograph
دستگاه ثبت نوسان امواج
wave period
زمان تناوب امواج دریا
oscillator
تفکیک کننده امواج اشکارساز
convergence zone
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
surface reverbration
امواج برگشتی سطحی رادار
spume
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
inductive interference voltage
ولتاژ تداخل امواج القائی
beach foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
awash
سرگردان بر روی امواج دریا
emitter
منتشر کننده پس دهنده امواج
sweep jamming
امواج سیار پارازیت رادیویی
ocean foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
back scattering
پخش معکوس امواج رادیویی
sea foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
altitude delay
افت ارتفاع امواج رادار
homing mine
مین حساس به انعکاس امواج
operating signal
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
carrier frequency
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
angstrom
واحد اندازه گیری طول امواج
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
doppler effect
اثر برگشت امواج روی فرستنده
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
repeater jammer
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
sound box
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
omnidirectional
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
influence mine
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
sea return
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
active mine
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
warble
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
reverberation index
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
ground waves
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
warbled
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
high frequency interference
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
scend
در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
lotic
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
coastal refraction
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
warbling
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
low frequency
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
sonar
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
microphone
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphones
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
CB
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
hypersonic
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
influence sweep
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
electroencephalograph
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
cardinal points effect
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
homing adaptor
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
asdic
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
fan marker
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
ultrasonic inspection
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
homing guidance
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
excitation
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
imit ative deception
فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
railings
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
overhauled
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
inductive interference
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
potential
توانایی انرژی برای کار کردن
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
electroencephalogram
منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
floppies
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy discs
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disk
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disks
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
staging
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
embarks
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
blip
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
asynchronous
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
backwards
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com