| Total search result: 202 (17 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| hash |
سیستم کدگذاری برای کد hash بدست آید |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| hash |
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید |
| Other Matches |
|
| hollerith code |
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند |
| minimum |
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد |
| M out of N code |
سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا |
| totals |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
| total |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
| hash |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
| totalled |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
| totaled |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
| totalling |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
| totaling |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
| optimum |
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد |
| mfm |
که بیتهای داده را طبق وضعیت بیت قبل کدگذاری میکند. MFM کاراتر از FM است ولی از کدگذاری RLL کاراتر نیست |
| binary coded decimal |
سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی |
| run |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
| runs |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
| gray code |
سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند |
| hash |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
| algol |
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود |
| modified frequency modulation |
که بیت داده را طبق وضعیت بیت قبلی کدگذاری میکند. MFM از FM کاراتر است ولی از کدگذاری RLL کاراتر نیست |
| ES IS |
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان |
| building block principle |
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity |
| desktop |
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم |
| constant |
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند |
| constants |
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند |
| masters |
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود |
| mastered |
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود |
master |
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود |
| to make a study of something |
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن |
| compatibility |
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند |
| cupidity |
حرص واز برای بدست اوردن مال |
| to have a bone to pick |
بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن |
| land hunger |
از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی |
| plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
| narratives |
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم |
| narrative |
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم |
| personal |
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر |
| VidCap |
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی |
| diagnostics |
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن |
| make a living <idiom> |
پول کافی برای گذراندن زندگی بدست آوردن |
| bid |
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده |
| bids |
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده |
| to take out a patent |
حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن |
| hybrid circuit |
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص |
images |
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر |
image |
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر] |
| shell |
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود |
| shelling |
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود |
| shells |
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود |
| microsoft |
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی |
| buddy system |
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم |
| pc file iii |
یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است |
| scanned |
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن |
| scans |
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن |
| scan |
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن |
| MIP mapping |
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده |
| BAT file extension |
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم |
| ikon |
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع |
| cruise control |
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت |
warping |
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل |
| setup |
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد |
| austempering |
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد |
| democratic comiteism |
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند |
| crash conversion |
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید |
| c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران |
| c |
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است |
| economic nationalism |
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد |
| Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
| credit system of supply |
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد |
| hash |
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها |
| dat |
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی |
| hash |
عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash |
| hash |
لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها |
| realizing the palette |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
realize |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realizes |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realising |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realises |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realizing |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realized |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realised |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| sample size |
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود |
| embedded code |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
| procedural |
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند |
| encode |
کدگذاری |
| encodes |
کدگذاری |
| coding |
کدگذاری |
| high lift system |
سیستم برای زیاد |
| drawings |
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند |
drawing |
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند |
| symbolic coding |
کدگذاری نمادی |
| symbolic coding |
کدگذاری سمبلیک |
| program coding |
کدگذاری برنامه |
| cp/m |
سیستم عامل برای ریزپردازنده |
| in line coding |
کدگذاری درون برنامهای |
| out of line coding |
کدگذاری برون خطی |
| cp/m |
سیستم عامل معروف برای ریزکامپیوتر ها |
| monometalism |
سیستم یک فلزی برای پشتوانه پول |
| authorisations |
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم |
| authorization |
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم |
| interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
| interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
| coded decimal number |
عدد دهدهی کدگذاری شده |
| mode |
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده |
| modes |
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده |
| ignition over voltage |
فشار قوی برای سیستم جرقه زنی |
| processor |
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر |
| pc dos |
سیستم عامل دیسک برای کامپیوتر شخصی |
| server |
سیستم عامل شبکه برای PC سافت IBM |
| boost control |
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر |
| job stream |
ورودی برای سیستم عامل مسیل عملیات |
| housekeeping |
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری |
| storing |
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات |
| LAN Server |
سیستم عامل شبکه برای PC سافت IBM |
| store |
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات |
| syndicalism |
سیستم اتحادیهای برای تشکیلات کارگری سندیکالیسم |
| market socialism |
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد |
| blessed folder |
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند |
| sysgen |
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم |
| skeletal code |
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی |
| EDAC |
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای |
| processor |
سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه |
| beaufort scale |
سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد |
| encryption |
استاندارد برای سیستم رمز گذاری داده بلاک |
| c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان |
| directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
| directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
| customising |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
| customizing |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
| maintenance |
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی |
| dual |
سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه |
| customized |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
| customizes |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
| cbt |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان |
| customize |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
| customised |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
| baseline document |
سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد |
| customises |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
| peripheral |
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود |
| foreground |
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری |
| bridge |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
| executes |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| executing |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| bell crank |
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت |
| faults |
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد |
| multi tasking |
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان |
| flow diagram |
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده |
| flowchart |
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده |
| objected |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| dos |
سیستم عاملی که توسط ماکروسافت برای IBM PC ساخته شده |
| multitasking |
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان |
| indirect objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| disorderly close down |
آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است |
| bridges |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
| LAN Manager |
سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC |
| bridged |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
| fault |
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد |
| objecting |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| faulted |
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد |
| HMI's |
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری |
| turnkey |
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع |
| HMI |
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری |
| aligning edge |
لبه سیستم تشخیص حرف برای محل دهی به متن |
| objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| diagnostic |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
| direct objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| execute |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| executed |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| object |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| plaintext |
متن یا اطلاعی که کدگذاری یا رمزگذاری نشده باشد |
| housekeeping |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
| graceful degradation |
اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش |
| streams |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
| jobs |
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر |
| jobs |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |
| stream |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
| stop [Engineering] |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
| job |
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر |
| modem |
مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ |
| trapdoors |
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری |
| CBMS |
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران |
| inferences |
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده |
| inference |
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده |
| vm/sp |
VirtualIB سیستم عاملی برای کامپیوترهای بزرگ Product System achine |
| directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| shares |
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی |
| directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| nomograph |
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است |
| nomogram |
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است |
| job |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |
| end stop [Engineering] |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
| front panel |
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور |
| streamed |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
| trapdoor |
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری |
| shared |
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی |
| share |
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی |
| expansion |
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن |
| warm-ups |
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری |
| DR DOS |
سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است |
| gust alleviation |
سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما |