Total search result: 200 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
binary counter |
شمارنده دودویی |
|
|
Other Matches |
|
up/down counter |
شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند |
two's complement |
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی |
mask |
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی |
masks |
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی |
invert |
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک |
inverting |
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک |
inverts |
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک |
dyadic operation |
عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی |
bipolar |
روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود |
enumerator |
شمارنده |
conuter |
شمارنده |
countered |
شمارنده |
computer |
شمارنده |
computers |
شمارنده |
counter |
شمارنده |
countering |
شمارنده |
repeat counter |
شمارنده تکرار |
program counter |
شمارنده برنامه |
frequency counter |
شمارنده فرکانس |
line counter |
شمارنده سطر |
numerator |
شمارنده شمارشگر |
multiplier |
بس شمارنده افزاینده |
loop counter |
شمارنده حلقه |
ring counter |
شمارنده حلقهای |
modulo n counter |
شمارنده به پیمانه |
countering |
مقابل دستگاه شمارنده |
counter |
مقابل دستگاه شمارنده |
enumerative |
وابسته بشمردن شمارنده |
countered |
مقابل دستگاه شمارنده |
current location counter |
شمارنده مکان فعلی |
reset |
تنظیم ثبات یا شمارنده دروضعیت اولیه اش |
resets |
تنظیم ثبات یا شمارنده دروضعیت اولیه اش |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
rewinds |
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع |
rewind |
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع |
rewound |
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع |
rewinding |
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع |
non operable instruction |
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد |
binary |
دودویی |
two scale |
دودویی |
bit |
رقم دودویی |
binary coded |
به رمز دودویی |
binary deck |
دستینه دودویی |
binary digit |
رقم دودویی |
binary loader |
انباشتگر دودویی |
binary tape |
نوار دودویی |
binary number |
عدد دودویی |
binary operation |
عمل دودویی |
binary tree |
درخت دودویی |
binary variable |
متغیر دودویی |
chinese binary |
دودویی چینی |
binary code |
رمز دودویی |
binary chop |
جستجوی دودویی |
bits |
رقم دودویی |
binary arithmetic |
حساب دودویی |
binary card |
کارت دودویی |
heaps |
درخت دودویی |
heaping |
درخت دودویی |
heap |
درخت دودویی |
binary point |
ممیز دودویی |
binary cell |
یاخته دودویی |
binary cell |
سلول دودویی |
binary numeral |
رقم دودویی |
column binary |
دودویی ستونی |
pure binary |
دودویی محض |
row binary |
دودویی سطری |
sequence |
مجموعهای از ارقام دودویی |
complements |
تبدیل یک عدد دودویی |
equivalent binary digits |
ارقام دودویی هم ارز |
binary coded decimal |
دهدهی به رمز دودویی |
sequences |
مجموعهای از ارقام دودویی |
complemented |
تبدیل یک عدد دودویی |
binary synchronous communication |
ارتباطات همزمان دودویی |
complemented |
معکوس یک عدد دودویی |
binary number system |
سیستم عددنویسی دودویی |
complements |
معکوس یک عدد دودویی |
binary notation |
نشان گذاری دودویی |
complementing |
معکوس یک عدد دودویی |
binary arithmetic operation |
عملکرد ریاضی دودویی |
row binary card |
کارت دودویی سطری |
one's complement |
معکوس یک عدد دودویی |
complementing |
تبدیل یک عدد دودویی |
equivalent binary digits |
ارقام دودویی معادل |
complement |
تبدیل یک عدد دودویی |
complement |
معکوس یک عدد دودویی |
inverts |
تغییر اعداد در محیط دودویی |
invert |
تغییر اعداد در محیط دودویی |
reflected binary code |
رمز دودویی منعکس شده |
inverting |
تغییر اعداد در محیط دودویی |
bisync |
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی |
bsc |
SynchronousCommunication Binaryارتباطات هماهنگ دودویی |
complement |
رقم دودویی که مکمل شده است |
packs |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
complemented |
رقم دودویی که مکمل شده است |
complementing |
رقم دودویی که مکمل شده است |
complements |
رقم دودویی که مکمل شده است |
logic |
سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی |
pack |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
dibit |
عددی که از دو بیت دودویی تشکیل شده است |
ebcdic |
سیستم کد گذاری حروف دودویی هشت بیتی |
one to zero ratio |
نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر |
double dabble |
روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی |
do nothing instruction |
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد |
symbolically |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
indirect objects |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
objecting |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
symbolic |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
objects |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
bit |
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد |
objected |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
boolean operation |
جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه |
bits |
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد |
decoder |
نرم افزاری که دستورات کد ماشین را دودویی عمل میکند |
eight bit system |
بایتی که از هشت عدد دودویی تشکیل شده است |
direct objects |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
object |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
instruction counter |
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل |
encoding |
ذخیره سازی سیگنالهای داده دودویی روی رسانه مغناطیسی |
bipolar |
استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی |
check |
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود |
odder |
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی |
odd |
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی |
American Standard Code for Information Interchange |
کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند |
bcd |
نمایش ارقام دهدهی به صورت الگویی از چهار رقم دودویی |
checked |
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود |
checks |
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود |
oddest |
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی |
constants |
کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است |
constant |
کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است |
parity |
برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است |
filter |
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی |
filters |
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی |
boolean operation |
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1 |
complemented |
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه |
even |
روش بررسی خطا که فقط اعداد دودویی زوج را در هر کلمه ارسال میکند |
complement |
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه |
complementing |
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه |
basics |
کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند. |
basic |
کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند. |
mos |
حافظه با وضعیت ثابت که از MOSFET برای ذخیره داده دودویی استفاده میکند |
logic |
تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ |
complements |
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه |
one level address |
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند. |
loader |
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد. |
telephoning |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
oddest |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند. |
telephone |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
telephoned |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
odder |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند. |
odd |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند. |
telephones |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
decision |
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود |
decisions |
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود |
excesses |
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است |
excess |
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است |
absolute address |
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد. |
specific code |
کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند |
actual address |
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند. |
parity |
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند |
parity |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند |
coincidence element |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
coincidence circuit |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
circuits |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
circuit |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
least significant bit |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
false |
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست |
unipolar |
که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند |
M out of N code |
هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد |
dump |
بخشی از حافظه که ریو رسانه دیگر تط بیق شود یا به حالت دودویی چاپ شود |
left shift |
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود |
blobs |
بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود |
gray code |
سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند |
blob |
بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود |
left justification |
تغییر مکان عدد دودویی به سمت چپ عدد |
point |
نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد |
bubble memory |
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند |
DOR |
سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد |
coupler |
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
compact |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند |
compacted |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند |
compacting |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند |
compacts |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
modem |
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند |
com file |
در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست |
rom |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند |
decimals |
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو |
decimal |
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو |
EXE file |
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
half |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
operation |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |