English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
English Persian
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
Other Matches
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
approach ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approached ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approaches ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
nursed حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurses حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurse حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
counts حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kickable اسان برای ضربه زدن با پا
putts ضربه برای انداختن به سوراخ
putt ضربه برای انداختن به سوراخ
putted ضربه برای انداختن به سوراخ
keep on at a person کسی را با سرزنش وتقاضاهای پی درپی بستوه اوردن
to give reasons for a thing دلیل برای چیزی اوردن
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
addressed اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
to pick on برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
to make a study of something برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
sculleries اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
to catch at something برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
scullery اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
rugby point 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
break shot نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
cupidity حرص واز برای بدست اوردن مال
to have a bone to pick بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
hawking شکارباباز سرفه برای بیرون اوردن خلط
hemostat اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
water dog سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
land hunger از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
webbing نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
pickup انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
to take out a patent حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن
horizontal clock system طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
circularization تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
scalper پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
poke check فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
mezereum پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
doubled up ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
quick kick کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
double ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
lay up ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
blue flag پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chop کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chopped کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
foreground processing اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
austempering تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
plot توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
overstriking توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
kentish fire محلهای پی درپی وجمعی نمایشهای پی درپی وگروهی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
nearer نزدیک به ضربه
nearest نزدیک به ضربه
neared نزدیک به ضربه
nears نزدیک به ضربه
near نزدیک به ضربه
nearing نزدیک به ضربه
near- نزدیک به ضربه
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
pinning position نزدیک به ضربه شدن
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
opened سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratch حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammars امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
HTTP دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
opens سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
grammar امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratches حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
open سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratching حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cat استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
doubled up استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
FDDI اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
feedback اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
doubled استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
double استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
redundancies بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
redundancy بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
cats استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
dab shot ضربه ناگهانی از نزدیک تور
under arm net shot ضربه کوتاه از نزدیک تور
wiring ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
VidCap برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
precision استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
beta range حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
executive information system نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
Kaleida Labs شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
haze تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love <idiom> انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
hybrid circuit ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
multiple استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
compiler اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
phoneme برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
cues پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cue پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
keystroke برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
highs ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
highest ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
clothesline ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
z buffer محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
literacy اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
I am here for a language course من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
monitored صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
eight ball billiard تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
pc file iii یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
warm up اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
dithering ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
rule نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com