English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
Other Matches
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
paged اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
page اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
pages اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
indicator عقربه یاصفحه نشان دهنده
oil gage عقربه نشان دهنده روغن
gauged اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauges اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauge اندازه گیر عقربه نشان دهنده
accelerometer سرعت نمای هواپیما
air speed indicator سرعت نمای هواپیما
speed light چراغ سرعت نمای دریایی
speed cones مخروق سرعت نمای ناو
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
accelerators پدال گاز سرعت دهنده
accelerator پدال گاز سرعت دهنده
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
connective نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
epp استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
aperiodic compass قطب نمای با عقربه چفت شونده
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
retrograde hand عقربه برگشت دهنده [ساعت ...]
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
scientific notation نشان گذاری علمی
quantity theory of money حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
pointer اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointers اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
Scientic experiments show that … تجربه های علمی نشان می دهد که
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
fastnesses سرعت
expeditiousness سرعت
fleety به سرعت
rapidity سرعت
paces سرعت
rate سرعت
pace سرعت
rates سرعت
haste سرعت
celerity سرعت
paced سرعت
accelerate بر سرعت
velocity سرعت
accelerating بر سرعت
fastness سرعت
accelerates بر سرعت
accelerated بر سرعت
directly به سرعت
seepage velocity سرعت زه اب
speedy سرعت
swiftness سرعت
swiftly به سرعت
velocities سرعت
low velocity کم سرعت
tilt سرعت
tilted سرعت
tilts سرعت
low velocity با سرعت کم
terminal velocity سرعت حد
speeds سرعت
acceleration سرعت
speediness سرعت
speeding سرعت
liner velocity سرعت
souic do سرعت
attack speed سرعت تک
line speed سرعت خط
promptitude سرعت
speed سرعت
expedite سرعت بخشیدن
downhill اسکی سرعت
speeding اندازه سرعت
expedited سرعت بخشیدن
back-pedalled به سرعت پسرفتن
wind speed سرعت باد
back-pedal به سرعت پسرفتن
expedites سرعت بخشیدن
back-pedalling به سرعت پسرفتن
with rapidity تندی سرعت
back-pedals به سرعت پسرفتن
deep freeze به سرعت منجمدکردن
deep freezes به سرعت منجمدکردن
with all speed منتهای سرعت
speed اندازه سرعت
flying speed سرعت پرواز
speeding سرعت حرکت
exhaust velosity سرعت خروج
safe velocity سرعت مطلوب
speed skating اسکیتینگ سرعت
fall velocity سرعت سقوط
speed stability پایداری سرعت
speed tests ازمونهای سرعت
rate سرعت کار
rate سرعت حرکت
escape velocity سرعت فرار
rotational speed سرعت چرخش
to bolt با سرعت دویدن
endurance time سرعت مداوم
engin speed سرعت موتور
motor speed سرعت موتور
speed regulator نافم سرعت
speedboating قایقرانی سرعت
speedometer multiplier سرعت سنج
rates سرعت کار
local velocity سرعت موضعی
speed reduction کاهش سرعت
velocity factor ضریب سرعت
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
high gear <idiom> آخر سرعت
fleetness سرعت سیر
speeds اندازه سرعت
escape velocity سرعت گریز
low speed aerodynamics ایرودینامیک سرعت کم
flank speed سرعت جانبی
rates سرعت حرکت
moderate speed سرعت متعادل
moderate speed سرعت متوسط
flux سرعت جریان
final velocity سرعت نهایی
ultimate speed سرعت نهایی
flat out حداکثر سرعت
flank speed حداکثر سرعت
speeds سرعت حرکت
tachometer سرعت نگار
speed control کنترل سرعت
speed characteristics مشخصه سرعت
velocity of escape سرعت گریز
speed adjustment تنظیم سرعت
group velocity سرعت گروهی
logs سرعت سنج
tachometry سرعت سنجی
velocity of fall سرعت سقوط
velocity of light سرعت نور
velocity of money سرعت پول
revolutions سرعت دورانی
revolution سرعت دورانی
tachometry سرعت پیمائی
ground speed سرعت زمینی
velocity factor ثابت سرعت
velocity constant ثابت سرعت
spin چرخش به سرعت
initial velocity سرعت اولیه
spins چرخش به سرعت
top speed سرعت نهایی
velocimeter سرعت سنج
transmission rate سرعت مخابره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com