Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
Other Matches
data clerk
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
interludes
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
interlude
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
up to one's ears in work
<idiom>
کارهای زیاد برای انجام داشتن
ship's serviceman
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
offices
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
I am just a pen – pusher .
قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
reach out with an olive branch
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch
<idiom>
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
print
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
prints
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
farm out
<idiom>
شخص دیگری برای انجام کار
owelty
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
server
کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
gallium arsenide
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
notification
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
jcl
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
qui facit per alium facit perse
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
chandler
فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
retorsion
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuits
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
i/o
پردازندهای که پردازش کمی را انجام میدهد چرا که زمان آن برای خواندن یا نوشتن داده از پورت ورودی / خروجی صرف میشود
bracket
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
self-
سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
to finish off
کارهای دست باخر را انجام دادن
diagram
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
diagrams
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
tine
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
cycle time
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
completed
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
common
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commoners
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commonest
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
audit
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
dma
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
at
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
productive
مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
TDS
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
simultaneous
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
erection crane
جراثقال برای کارهای ساختمانی
peonage
استفاده از غلام برای کارهای بندگی
to pick on
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
would just as soon
<idiom>
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
multiplies
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
multiply
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
multiplying
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
multiplied
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
compiler
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
lock up
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
mimicking
<adj.>
<pres-p.>
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
pantomiming
<adj.>
<pres-p.>
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
emulating
<adj.>
<pres-p.>
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
posts
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posted
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post-
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
e. of pleas
دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
yard man
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
dissave
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
interfaces
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interface
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
congregationalism
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
emulate
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulated
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulating
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulates
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulator
نرم افزار یا سخت افزاری که به ماشین اجازه کار مثل دیگری میدهد
jobs
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
verification
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
job
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
payola
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
circuit
یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuits
یچ کردن عملیات انجام میدهد
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
slave
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaving
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
foregrounding
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
fasts
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fastest
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
systems analysis
شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
fasted
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
equivalence
دروازهای که تابع معادل انجام میدهد
fast
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
gate
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
directorial
مدیریتی
play into someone's hands
<idiom>
(به کسی یاری وکمک رساندن)انجام کاری که به شخص دیگری سود برساند
vga
آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد
applications
کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
NOT function
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
script
که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
work load
مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
application
کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
NOR function =
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
labor of love
<idiom>
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
bracing
قطعهای که عمل کشش را درساختمان یا چوبست انجام میدهد
busy
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
accounting package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
general
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
self-
سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد
OCP
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را طبق کد برنامه انجام میدهد
parallelled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
alu
بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد
generals
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
parallels
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
accounts package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
paralleled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
engine
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
paralleling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
satellite
کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
satellites
کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
language
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
powered
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
non operable instruction
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
boxes
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
threshold
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshholds
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
print shop
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
powering
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
NetBIOS
که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد.
power
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
box
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
and
دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
powers
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
thresholds
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
idler wheel
چرخ یا دنده چرخندهای که حرکت را به چرخ دیگری انتقال میدهد
practical extraction and report language
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
enterprise
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprises
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
arithmetic
بخش سخت افزاری CPU که تمام توابع ریاضی و منط قی را انجام میدهد
coprocessor
پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد
fragmentation
امکان نرم افزاری که عمل یکپارچه سازی دیسک سخت را انجام میدهد
daemon
در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
operators
مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
back end server
کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
operator
مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
order
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
to feel for another
برای دیگری متاثرشدن
flexibility
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
stern attack
در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
defragmentation
ابزار نرم افزاری که عمل یکپارچه کردن روی دیسک سخت را انجام میدهد
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
pur autre vie
برای مدت عمر دیگری
National Center for Supercomputing Applications
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
logic
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
alu
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
compurgator
یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
outdoing
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdo
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com