Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
maharaja
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajah
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajas
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
Other Matches
landgravine
لقب برخی از شاهزادگان المانی است
landgrave
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
congregational
دستهای
party line
خط دستهای
claque
دستهای که
fascicular
دستهای
party lines
خط دستهای
batches
دستهای
fascicled
دستهای
bunchy
دستهای
processionary
دستهای
batch
دستهای
denominational
دستهای
poppyhead
گل اذین دستهای
block copolymer
همبسپار دستهای
batch processing
پردازش دستهای
pentadelphous
پنج دستهای
group flashing light
چشمک زن دستهای
productions
تولید دستهای
batch mode
باب دستهای
multiple contact
کنتاکت دستهای
production
تولید دستهای
gregarious
اجتماعی دستهای
batch compiler
همگردان دستهای
batch file
فایل دستهای
gallowglass
دستهای سرباز مزدور
wash your hands
دستهای خود را بشویید
asterism
برج دستهای از ستارگان
splitting
چند دستهای شدن
prone float
روی شکم با دستهای کشیده
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
vespiary
اجتماع زنبوران دستهای زنبور
squadron
دستهای از مردم گروه هواپیما
deadman's float
شناور بودن با دستهای باز
dinosaurs
دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
squadrons
دستهای از مردم گروه هواپیما
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
batches
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batch
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
wide arm handstand
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
deme
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
someone's hands are tied
<idiom>
دستهای کسی بسته بودن
[اصطلاح مجازی]
strappado
مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
bursts
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
burst
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
fascicule
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
hard handed
دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
chain gang
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
hurdy gurdy
نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
monoprogramming system
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
queued
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
windrow
دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
passionist
عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
queue
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
batches
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
queues
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
batch
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
forlorn hope
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chains
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
happy family
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
Jehovah's Witnesses
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
capitulary
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
job
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
rje
سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
jobs
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
ends
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
end
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
script
مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
AUTOEXEC.BAT
فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
logs
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
autoexec bat
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
TDS
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
bureaus
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureau
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
batch
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batches
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
editing run
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
transaction
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
grog
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
BAT file extension
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
remote batch processing
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remoter
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
bulkier
بزرگ
vasty
بزرگ
bulky
بزرگ
gates
در بزرگ
bulkiest
بزرگ
headmen
بزرگ
gate
در بزرگ
headman
بزرگ
massively
بزرگ
massive
بزرگ
megapod
بزرگ پا
biggest
بزرگ
bigger
بزرگ
big
بزرگ
magacephalic
بزرگ سر
macrocephalic
بزرگ سر
macro
بزرگ
propylon
در بزرگ
gravest
بزرگ
majuscule
بزرگ
majuscular
بزرگ
nonus
بزرگ
doyennes
زن بزرگ
doyenne
زن بزرگ
voluminous
بزرگ
grave
بزرگ
graves
بزرگ
paternal grandmother
نه نه بزرگ
long ton
تن بزرگ
stour
بزرگ
extensive
بزرگ
of a large size
بزرگ
large sized a
بزرگ
large sized
بزرگ
king size
بزرگ
adults
بزرگ
adult
بزرگ
dignified
بزرگ
immane
بزرگ
smallest
بزرگ نه
bandog
سگ بزرگ
eminent
بزرگ
swith
بزرگ
small
بزرگ نه
smaller
بزرگ نه
mighty
بزرگ
mightiest
بزرگ
mightier
بزرگ
hugeous
بزرگ
grosser
بزرگ
jumbo
بزرگ
jumbos
بزرگ
extra-
بزرگ
decuman
بزرگ
larger
بزرگ
grossed
بزرگ
largest
بزرگ
egregious
بزرگ
full bottomed
بزرگ
gross
بزرگ
high
بزرگ
highest
بزرگ
grossest
بزرگ
extra
بزرگ
wallopings
بزرگ
extras
بزرگ
considerably large
بس بزرگ
large
بزرگ
canis majoris
سگ بزرگ
canis major
سگ بزرگ
grossing
بزرگ
enormous
بزرگ
walloping
بزرگ
greatest
بزرگ
great-
بزرگ
great
بزرگ
swingeing
بزرگ
majoring
بزرگ
majestic
بزرگ
spankings
بزرگ
spanking
بزرگ
grosses
بزرگ
highs
بزرگ
major
بزرگ
vast
بزرگ
majored
بزرگ
grand duke
دوک بزرگ
big league
لیگ بزرگ
flaxseed
تخم بزرگ
grand conanical
بندادی بزرگ
grand duchess
دوشس بزرگ
bonefire
اتش بزرگ
goodman
بزرگ خانواده
distends
بزرگ کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com