| Total search result: 201 (24 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| list |
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| linear |
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد |
| dense index |
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد |
| quadding |
درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط |
| emptiest |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
| emptied |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
| emptier |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
empty |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
| empties |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
| push down list |
لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد |
| lacuna |
فضای خالی |
| spaces |
فضای خالی |
space |
فضای خالی |
| cavities |
فضای خالی |
| vacuity |
فضای خالی |
void |
فضای خالی |
| cavity |
فضای خالی |
| bad break |
فضای خالی |
| free space |
فضای خالی |
| forms |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
| formed |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
| form |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
| There are no vacancies at the hotel. |
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد |
| blankest |
سفید فضای خالی |
blank |
سفید فضای خالی |
| ullage |
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت |
air-hole |
[تهویه فضای خالی سرداب] |
| clearance |
هوا فضای خالی فاصله |
bossing |
[فضای خالی زیر پنجره] |
space |
فضای خالی بین حروف یا خط ها |
| spaces |
فضای خالی بین حروف یا خط ها |
| hyphenated |
نوشته شده با فضای خالی |
| marks |
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی |
| spaces |
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند |
double vault |
[دو طاق با فضای خالی بین آنها] |
space |
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند |
| mark |
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی |
| margin |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
| margins |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
| freed |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
| freeing |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
gutter |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
| gutters |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
void |
فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری |
| gaps |
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی |
| broken stowage |
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی |
| frees |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
ante-choir |
[فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا] |
free |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
gap |
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی |
| unpopulated |
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است |
weaving shed |
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.] |
| proportional spacing |
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد. |
| spacing |
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده |
| device |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
| devices |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
| spaces |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
space |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
| scan |
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن |
| list |
لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند |
| scanned |
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن |
| scans |
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن |
| mumps |
یک زبان برنامه نویسی که مخصوصا" برای بکارگیری رکوردهای پزشکی طراحی شده است System assachusetsulti-Programming |
| haze |
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر |
| dithering |
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش |
| map compilation |
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه |
| kerning |
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها |
| simple |
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی |
| simplest |
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی |
| simpler |
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی |
| searches |
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها |
| search |
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها |
| searchingly |
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها |
| searched |
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها |
| it is indifferent to me |
برای من چه اهمیتی ندارد |
| that in nothing to me |
برای من اهمیتی ندارد |
| drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
| it is not worth my while |
نمیارزد برای من ارزش ندارد |
| swapped |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
| swops |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
| swopping |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
| swaps |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
| swap |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
| swopped |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
| zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| It doesnt make any difference to me . |
برای من فرقی نمی کند (ندارد) |
| There is nothing to worry about. |
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. |
| There's no reason for concern. |
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. |
| ... if you don't mind my asking |
... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد |
| He has not enough experience for the position. |
برای اینکار تجربه کافی ندارد |
| hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
| hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
counter shed |
پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.] |
| it is of no use to us |
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد |
| developments |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
| I'm saving up for a new bike. |
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم. |
| development |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
| proceed time |
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید |
| it is insusceptible of change |
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد |
| capacities |
فضای فراهم برای ذخیره سازی |
| fogging |
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر |
| capacity |
فضای فراهم برای ذخیره سازی |
| MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
| MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
| diskless workstation |
ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد |
| storage |
فضای لازم برای ذخیره سازی داده |
| complimentary mourning |
جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد |
| natural rate hypothesis |
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد |
| mkdir |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
| directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| reception station |
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام |
| balaam |
موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه |
| pad character |
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی |
| scratches |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
| area |
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری |
| scratch |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
| normal |
قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده |
| areas |
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری |
| scratched |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
| intermediate |
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند |
| scratching |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
| boundaries |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
| boundary |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
| constituting |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
| mock-ups |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
| mock-up |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
| kaury |
کاج بلند زلاند جدید که صمغ ان برای روغن جلاوبجای کهربابکارمیرود |
| researched |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
| research |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
| researches |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
| researching |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
| constituted |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
| directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| constitute |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
| directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| constitutes |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
| string |
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی |
| bucket |
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی |
| buckets |
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی |
| work file |
فضای کاری که برای کار جاری اشغال شده است |
| change |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
| changing |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
| changes |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
| paged |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
| page |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
| pages |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
| changed |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
| off screen buffer |
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه |
| scanners |
فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است |
| scanner |
فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است |
| input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد |
| Pronoia |
واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد |
| amendment record |
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است |
| gallium arsenide |
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد |
| rehyphenation |
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید |
| concentrate |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
| list |
فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده |
| storage |
فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند |
| concentrating |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
| concentrates |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
| buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود |
| scratchpad |
فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری |
| retrospective parallel running |
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر |
| He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> |
کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد. |
| There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. |
معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد ) |
| packs |
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم |
| interword spacing |
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند |
| pack |
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم |
| overlaying |
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است |
| overlays |
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است |
| buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود |
| overlay |
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است |
| redundant |
حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
| fullwrite professional |
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند |
| in circuit emulator |
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان |
| null cycle |
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی |
| buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست |
| network computer |
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است |
| routing |
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد |
blank |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
| blankest |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
| populating |
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند |
| populates |
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند |
| populate |
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند |
| heads up |
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد |
| enumerated type |
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی |
onion skin |
پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.] |
| master clear |
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند |
| he is second to none |
دومی ندارد بالادست ندارد |
| imagism |
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است |
| deletion |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی یا حذف داده در رکورد اصلی است |
| transaction |
رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود |
| redundant |
بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
| installs |
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم |
| install |
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم |
| installing |
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم |
| text |
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و... |
| texts |
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و... |
| housekeeping |
در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر |