English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
vindicatory مربوط به دفاع و حمایت
Other Matches
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
samisch variation واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
defense دفاع وزارت دفاع
one on one دفاع یارگری دفاع تک به تک
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
self defense دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
auspices حمایت
lee حمایت
advocation حمایت
in suppotrtof به حمایت
protectorship حمایت
vindication حمایت
egis حمایت
patronage حمایت
protection حمایت
sponsorship حمایت
aided حمایت
aid حمایت
aiding حمایت
support حمایت
belay حمایت
abetment حمایت
vindicable حمایت کردنی
propugn حمایت کردن از
overprotection حمایت مفرط
aid حمایت کردن
partisanship هواخواهی حمایت
vindicative حمایت امیز
maintenance حمایت خرجی
support حمایت کردن
aided حمایت کردن
price support حمایت قیمت
covering a man حمایت فوروارد
defending حمایت کردن
defends حمایت کردن
defended حمایت کردن
defend حمایت کردن
price support حمایت قیمتی
maintrain حمایت کردن از
to take under one's wing حمایت کردن
protection حراست حمایت
maintenance of membership حمایت از عضویت
emotional support حمایت عاطفی
aiding حمایت کردن
sustains حمایت کردن از
self support حمایت از خود
shelters محافظت حمایت
sheltering محافظت حمایت
upholds حمایت کردن از
shelter محافظت حمایت
to agitate [for] حمایت کردن
vindicate حمایت کردن از
vindicating حمایت کردن از
sheltered محافظت حمایت
vindicates حمایت کردن از
vindicated حمایت کردن از
belayer حمایت کننده
sustain حمایت کردن از
to defend [from] حمایت کردن [از]
dynamic balay حمایت متحرک
protecting حمایت کردن
protect حمایت کردن
uphold حمایت کردن از
sustained حمایت کردن از
protects حمایت کردن
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
statolatry حمایت ازقدرت مرکزی
stead گذاشتن حمایت کردن
assists پیوستن به حمایت کردن از
belay on علامت با طناب در حمایت
assisting پیوستن به حمایت کردن از
assisted پیوستن به حمایت کردن از
agricultural support policy سیاست حمایت از کشاورزی
assist پیوستن به حمایت کردن از
stand one's ground <idiom> حمایت از جایگاه شخص
environmetal protection حمایت محیط زیستی
protectionism مکتب طرفدار حمایت
bring up صعود با حمایت از بالا
consumer protection حمایت از مصرف کننده
auspice سایه حمایت توجهات
espousing شوهردادن حمایت کردن از
espouses شوهردادن حمایت کردن از
espoused شوهردادن حمایت کردن از
protege حمایت شده شاگرد
consumerism حمایت از مصرف کننده
espouse شوهردادن حمایت کردن از
protectionists طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionism سیستم حمایت از تولیدات داخلی
protectionists طرفدار حمایت از صنایع داخلی
consumer organization سازمان حمایت از مصرف کنندگان
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
protectionist طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
Thank you for your support با تشکر برای حمایت شما.
maintained حمایت کردن از مدعی بودن
maintains حمایت کردن از مدعی بودن
price support system نظام قیمتهای حمایت شده
supportable حمایت کردنی تاب اوردنی
maintain حمایت کردن از مدعی بودن
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
stick one's neck out <idiom> مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
in law کسی که تحت حمایت قانون است
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
to stand by a person از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
out law کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
protect home judustry حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
parried دفاع
uncovered بی دفاع
apologia دفاع
block دفاع
fencing دفاع
apologias دفاع
parry دفاع
blocks دفاع
parrying دفاع
blocked دفاع
parries دفاع
defended دفاع
defending دفاع
defends دفاع
defence دفاع
defenses دفاع
tae دفاع با پا
defend دفاع
pleading دفاع
advocation دفاع
advocacy دفاع
defense دفاع
answers دفاع
munition دفاع
answering دفاع
czech defence دفاع چک
answer دفاع
vindication دفاع
answered دفاع
one man block تک دفاع
opened بی دفاع واریز نش
opened خط بازبی دفاع
open بی دفاع واریز نش
open خط بازبی دفاع
opens خط بازبی دفاع
opens بی دفاع واریز نش
defense in place دفاع در محل
defense in depth دفاع در عمق
replication رونوشت دفاع
implead دفاع کردن
secretary of defense وزیر دفاع
tenability دفاع پذیری
advocating دفاع کردن
advocates دفاع کردن
advocated دفاع کردن
advocate دفاع کردن
coverage دفاع پوششی
d. armour اسلحه دفاع
three man block دفاع سه نفره
untenable غیرقابل دفاع
opening شکافتن دفاع
openings شکافتن دفاع
defensive منطقه دفاع
meran defence دفاع مران
damiano's defence دفاع دامیانو
stand دفاع مداوم
buckler دفاع کردن
nagashi uke دفاع پرسی
in self defence برای دفاع
national defence دفاع ملی
achi komi دفاع فشاری
propugn دفاع کردن از
ego defence دفاع خود
national defense دفاع ملی
indefensibility دفاع ناپذیری
active defense دفاع عامل
mikazuki uke ushiro geri دفاع هلالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com