Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
trend
مسیر انجام کار سیر وقایع
trends
مسیر انجام کار سیر وقایع
Other Matches
electronic journal
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
branches
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
historify
وقایع نگار
minute book
دفتر وقایع
chronicler
وقایع نویس
log
ثبت وقایع
logs
ثبت وقایع
annalist
وقایع نگار
record of events
ثبت وقایع
happenstance
وقایع اتفاقی
chronology
وقایع نگاری
minute
گزارش وقایع
minute
یادداشت وقایع
the occurrences of the day
رویداهای یا وقایع روز
pro-active
گرایش به ایجاد وقایع
annals
وقایع سالیانه سالنامه
rough log
دفترچه وقایع ناو
deck log
دفتر وقایع دریانوردی
record of events
دفتر ثبت وقایع
logs
ثبت کردن وقایع
sportswriter
وقایع نگار ورزشی
log
ثبت کردن وقایع
flight log
دفتر وقایع پرواز
deck log
دفتر وقایع ناو
horizontal event numbering
شماره گذاری افقی وقایع
daybook
دفتر ثبت وقایع روزانه
refit book
دفتر یادداشت وقایع دریایی
parish register
دفتر ثبت وقایع سه گانه
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
Trifling ( small) happenings of life .
اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
flight log
دفتر ثبت وقایع پرواز
muster book
دفتر ثبت وقایع روزانه
vertical events numbering
شماره گذاری عمودی وقایع
log engineering
دفتر ثبت وقایع موتور ناو
chronicling
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicles
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicled
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
fatidic
وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
chronicle
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
diaries
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
diary
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
trains
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
station log
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
failed
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
slates
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
Give me a full account of the events.
جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
slate
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slated
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
like a duck takes the water
[Idiom]
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automate
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
chronology
شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
failure
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
chronology
تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
geochronology
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
supervening impossibility of performance
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
dialectic materialism
دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
frustrations
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustration
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
dynamic analisis
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
forward chaining
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
upward compatible
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
querying
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
frustrated contract
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
diarists
روزنامه نگار وقایع نگار
diarist
روزنامه نگار وقایع نگار
continues
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
travels
مسیر
airt
مسیر
lanes
مسیر
path
مسیر
way
مسیر
lane
مسیر
traveled
مسیر
orbited
مسیر
orbits
مسیر
orbit
مسیر
tracked
مسیر دو
paths
مسیر
travel
مسیر
course
مسیر
trajectories
مسیر
trajectory
مسیر
street
مسیر
streets
مسیر
route
مسیر
traverse
مسیر
routes
مسیر
coursed
مسیر
courses
مسیر
traversed
مسیر
point
مسیر
traverses
مسیر
tracked
مسیر
tracks
مسیر
track
مسیر دو
traversing
مسیر
runs
مسیر
run
مسیر
track
مسیر
direction
مسیر
tracks
مسیر دو
circuits
مسیر
bus
مسیر
busses
مسیر
bussed
مسیر
trade
مسیر
traded
مسیر
flowline
خط مسیر
busing
مسیر
location
جا مسیر
enroute
در مسیر
alignments
مسیر
buses
مسیر
locations
جا مسیر
bused
مسیر
bussing
مسیر
unibus
تک مسیر
circuit
مسیر
alignment
مسیر
duty roster
دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
magnetic course
مسیر مغناطیسی
operational route
مسیر عملیاتی
unidirectional bus
مسیر یک جهته
path analysis
تحلیل مسیر
low angle
مسیر تراشنده
path name
نام مسیر
low angle
مسیر کشیده
races
دوران مسیر
course
مسیر حرکت
raced
دوران مسیر
flight
مسیر پرواز
line of sight
مسیر دید
motordrome
پیست یا مسیر
bypassed
مسیر فرعی
vee guideways
مسیر هدایت "وی "
vectorial
مسیر جهت
unidirectional bus
مسیر یک طرفه
midcourse
وسط مسیر
windway
مسیر باد
line of duty
مسیر خدمتی
trajectories
مسیر گلوله
strand
مسیر رسیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com