Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
through the green
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
Other Matches
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
defect skipping
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
zone of acceptability
منطقه قابل قبول
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
love worthy
قابل عشق بازی
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
pyrotechnic
مربوط به استفاده ازاتش درعلم وهنر اتش بازی
exploitable
قابل استفاده
handier
قابل استفاده
handiest
قابل استفاده
proper
<adj.>
قابل استفاده
advantageous
<adj.>
قابل استفاده
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
قابل استفاده
purposeful
<adj.>
قابل استفاده
utilitarian
[useful]
<adj.>
قابل استفاده
valuable
<adj.>
قابل استفاده
practicable
<adj.>
قابل استفاده
functional
<adj.>
قابل استفاده
convenient
<adj.>
قابل استفاده
fit for use
قابل استفاده
helpful
<adj.>
قابل استفاده
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
قابل استفاده
beneficial
<adj.>
قابل استفاده
expedient
<adj.>
قابل استفاده
applicatory
<adj.>
قابل استفاده
purposive
<adj.>
قابل استفاده
handy
[useful]
<adj.>
قابل استفاده
handy
<adj.>
قابل استفاده
useful
<adj.>
قابل استفاده
profitable
قابل استفاده
applicable
<adj.>
قابل استفاده
suitable
<adj.>
قابل استفاده
practicals
قابل استفاده
practical
<adj.>
قابل استفاده
serviceable
<adj.>
قابل استفاده
serviceable
قابل استفاده
usable
<adj.>
قابل استفاده
operational
قابل استفاده
allowable
قابل استفاده
utilizable
<adj.>
قابل استفاده
purpose-built
<adj.>
قابل استفاده
utilisable
[British]
<adj.>
قابل استفاده
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
commonable
قابل استفاده عموم
operative
قابل استفاده موثر
operatives
قابل استفاده موثر
out of commission
غیر قابل استفاده
instrumental
مفید قابل استفاده
handier
بسهولت قابل استفاده
utilizable
قابل استفاده مصرف
credit available
اعتبار قابل استفاده
cumber
غیر قابل استفاده
handy
بسهولت قابل استفاده
available
قابل استفاده سودمند
handiest
بسهولت قابل استفاده
reusable
قابل استفاده مجدد
inoperable
غیر قابل استفاده
fleet in being
ناوگان قابل استفاده
serviceableness
قابل استفاده بودن
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
reusable program
برنامه قابل استفاده مجدد
ARQ
قابل استفاده در برخی مودم ها
usable
قابل استفاده مصرف کردنی
unserviceable
وسایل غیر قابل استفاده
operational
قابل استفاده مربوط به عملیات
useable
قابل استفاده مصرف کردنی
waterlog
غیر قابل استفاده شدن
unavailable water
رطوبت غیر قابل استفاده
available payload
بازده قابل استفاده وسیله
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
readied
که منتظر است تا قابل استفاده شود
readies
که منتظر است تا قابل استفاده شود
ready
که منتظر است تا قابل استفاده شود
readying
که منتظر است تا قابل استفاده شود
unix
یک سیستم عاملی که براحتی قابل استفاده است
user programmable terminal
ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
portable
که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند
acceptance credit
اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
end
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
commoners
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
usable
آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
ends
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
single
ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
commonest
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
functions
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
ended
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
functioned
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
chargeable
مین نیرو و پس از بین رفتن آن قابل استفاده است
environment
حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه
common
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments
حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه
function
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
sound
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
common
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
sounds
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
effective
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
soundest
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
i/o
که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
shuttles
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
multi strike printer ribbon
ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
commoners
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
shuttled
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttle
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
cryogenic materials
مواد یا الیاژهایی که دردماهای بسیار پایین قابل استفاده اند
shares
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
sounded
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
commonest
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
share
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
shared
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sectors
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sectors
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
sector
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
desk accessories
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
nonerasable storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
sector
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
lion rug
فرش شیری
[این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
highest
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
highs
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
apl
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
re issuable notes
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
high
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
typeball
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
dial in modem
مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
word
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
worded
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
faults
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
fault
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faulted
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
basics
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
mouses
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
mouse
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
eds
درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
DLL
فایلی که حاوی کتابخانهای از توابعی است که توسط برنامه دیگری قابل استفاده است
portability
گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
stop
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
augment
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
hand-held
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
teletext
روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
authentication
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
pay dirt
خاک زرگری یا خاک معدن قابل استفاده
non dedicated server
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
mirrored
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
logical
حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
machines
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
mirrors
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
default
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
extend
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extending
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com