English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 278 (13 milliseconds)
English Persian
overrun پوشاندن
overrunning پوشاندن
overruns پوشاندن
sheet پوشاندن
sheets پوشاندن
line پوشاندن
lines پوشاندن
deck پوشاندن
decked پوشاندن
decks پوشاندن
envelop پوشاندن
enveloped پوشاندن
enveloping پوشاندن
envelops پوشاندن
cover پوشاندن
coverings پوشاندن
covers پوشاندن
jacket پوشاندن
jackets پوشاندن
masking پوشاندن
mask پوشاندن
masks پوشاندن
case پوشاندن
cases پوشاندن
shingle پوشاندن
roof پوشاندن
roofs پوشاندن
obscure پوشاندن
obscured پوشاندن
obscurer پوشاندن
obscures پوشاندن
obscurest پوشاندن
obscuring پوشاندن
clothe پوشاندن
coat پوشاندن
coated پوشاندن
coatings پوشاندن
coats پوشاندن
dress پوشاندن
dresses پوشاندن
submerge پوشاندن
submerged پوشاندن
submerges پوشاندن
submerging پوشاندن
enshroud پوشاندن
enshrouded پوشاندن
enshrouding پوشاندن
enshrouds پوشاندن
encase پوشاندن
encased پوشاندن
encases پوشاندن
clad پوشاندن
shroud پوشاندن
shrouded پوشاندن
blanket پوشاندن
blanketed پوشاندن
blankets پوشاندن
sod پوشاندن
sods پوشاندن
curtains پوشاندن
overcast پوشاندن
batten down پوشاندن
belay پوشاندن
bestrew پوشاندن
copartnership پوشاندن
emboss پوشاندن
enclothe پوشاندن
enrobe پوشاندن
enshoud پوشاندن
incase etc پوشاندن
infold پوشاندن
inwrap پوشاندن
revet پوشاندن
submers پوشاندن
to cover in پوشاندن
to cover up پوشاندن
to d. with snow پوشاندن
to go to the shades پوشاندن
Other Matches
rubberize با لاستیک پوشاندن
mosses باخزه پوشاندن
resin باصمغ پوشاندن
earth با خاک پوشاندن
earth باخاک پوشاندن
earths با خاک پوشاندن
earths باخاک پوشاندن
ceil باپوشال پوشاندن
resins باصمغ پوشاندن
cerecloth بامشمع پوشاندن
moss باخزه پوشاندن
cotton باپنبه پوشاندن
tog جامه پوشاندن
grass با علف پوشاندن
apparel اراستن پوشاندن
raiment ملبوس پوشاندن
inter زیرخاک پوشاندن
interred زیرخاک پوشاندن
interring زیرخاک پوشاندن
inters زیرخاک پوشاندن
veils چادر پوشاندن
veil چادر پوشاندن
frock فراک پوشاندن
cottons باپنبه پوشاندن
frocks فراک پوشاندن
grasses با علف پوشاندن
balancing of portfolio پوشاندن ریسک
mask مانع پوشاندن
overwatch پوشاندن حرکت
overglaze با لعاب پوشاندن
lichens باگلسنگ پوشاندن
indue پوشاندن اراستن
outjockey در رسیدن پوشاندن
lichen باگلسنگ پوشاندن
buries ازنظر پوشاندن
bury ازنظر پوشاندن
resinate با صمغ پوشاندن
tarpaulin با تارپولین پوشاندن
tarpaulins با تارپولین پوشاندن
mask پوشاندن فضای
masks پوشاندن پوشانه
masks مانع پوشاندن
mask پوشاندن پوشانه
masks پوشاندن فضای
deposition فرآیند پوشاندن
depositions فرآیند پوشاندن
attire لباس پوشاندن
burying ازنظر پوشاندن
overwhelmed سراسر پوشاندن
enfold بالفافه پوشاندن
overwhelms سراسر پوشاندن
tins با حلبی پوشاندن
gault با خاک رس پوشاندن
enfolded بالفافه پوشاندن
glaciate با برف یا یخ پوشاندن
enfolding بالفافه پوشاندن
tin با حلبی پوشاندن
enfolds بالفافه پوشاندن
overwhelm سراسر پوشاندن
to habit جامه پوشاندن
gelatinize باژلاتین پوشاندن
put ineffect جامه عمل پوشاندن
put inpractice جامه عمل پوشاندن
put into effect جامه عمل پوشاندن
carry into effect جامه عمل پوشاندن
encrust با پوسته یاقشری پوشاندن
blankets باپتو ویا جل پوشاندن
to veil oneself روی خودرا پوشاندن
implement جامه عمل پوشاندن
to smooth over a fault عیب یا تقصیری را پوشاندن
capped راس باکلاهک پوشاندن
cap راس باکلاهک پوشاندن
habilitation لباس پوشاندن امادگی
actualise [British] جامه عمل پوشاندن
camouflaging مخفی کردن پوشاندن
camouflaged مخفی کردن پوشاندن
camouflage مخفی کردن پوشاندن
obnubilate در زیر ابر پوشاندن
actualize جامه عمل پوشاندن
carry ineffect جامه عمل پوشاندن
carry out جامه عمل پوشاندن
camouflages مخفی کردن پوشاندن
timber با الوار و تیر پوشاندن
suffused پوشاندن اشباع کردن
suffuses پوشاندن اشباع کردن
suffusing پوشاندن اشباع کردن
jacket پوشاندن درپوشه گذاردن
make something happen جامه عمل پوشاندن
coats پوشاندن روکش کردن
pall با پرده یاروپوش پوشاندن
palled با پرده یاروپوش پوشاندن
palling با پرده یاروپوش پوشاندن
palls با پرده یاروپوش پوشاندن
sheathe غلافدار کردن پوشاندن
sheathed غلافدار کردن پوشاندن
suffuse پوشاندن اشباع کردن
jackets پوشاندن درپوشه گذاردن
coatings پوشاندن روکش کردن
sheaths غلافدار کردن پوشاندن
sheath غلافدار کردن پوشاندن
tin باقلع یا حلبی پوشاندن
tins باقلع یا حلبی پوشاندن
slate با لوح سنگ پوشاندن
slated با لوح سنگ پوشاندن
slates با لوح سنگ پوشاندن
immerse زیر اب کردن پوشاندن
immersed زیر اب کردن پوشاندن
immerses زیر اب کردن پوشاندن
coat پوشاندن روکش کردن
coated پوشاندن روکش کردن
sheathes غلافدار کردن پوشاندن
concealment پنهان کردن پوشاندن
feather باپر پوشاندن باپراراستن
blanket باپتو ویا جل پوشاندن
fan پوشاندن پوشش کردن
slab سقف را با تخته پوشاندن
blanketed باپتو ویا جل پوشاندن
fanned پوشاندن پوشش کردن
fanning پوشاندن پوشش کردن
fans پوشاندن پوشش کردن
ensconce پوشاندن پناه دادن
slabs سقف را با تخته پوشاندن
immersing زیر اب کردن پوشاندن
ensconced پوشاندن پناه دادن
ensconcing پوشاندن پناه دادن
ensconces پوشاندن پناه دادن
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
garden galss مردنگی برای پوشاندن گیاه
abler لباس پوشاندن قوی کردن
enclothe لباس پوشاندن رخت پوشانیدن
able لباس پوشاندن قوی کردن
ablest لباس پوشاندن قوی کردن
liquors با روغن پوشاندن چرب کردن
papered یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papering یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
scurf سفیدک زدن باشوره پوشاندن
papers یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
soil سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soiling سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soils سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
paper یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
tinplate با قلع پوشاندن حلبی کردن
liquor با روغن پوشاندن چرب کردن
masking مانع دید شدن پوشاندن
crown تاج گذاری کردن پوشاندن
vesture پوشاندن لباس رسمی پوشیدن
wimple چین و شکن با چارقد پوشاندن
overlaps پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
pad با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
to coat something [with paint] چیزی را با لایه ای [از رنگ] پوشاندن
daub [مالیدن گل و خاک رس و پوشاندن سطح با آن]
covers جان پناه خفاگاه پوشاندن
coverings جان پناه خفاگاه پوشاندن
faces رویاروی شدن پوشاندن سطح
face رویاروی شدن پوشاندن سطح
crowns تاج گذاری کردن پوشاندن
carbonize باذغال پوشاندن یاترکیب کردن
overlap پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
becloud با ابر پوشاندن تاریک کردن
pads با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
sawdust باخاک اره پوشاندن پوچ
overlapped پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
deposits پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
souse بطور کامل پوشاندن حمله کردن
deposit پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
inundated زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
mats بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
mat بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
inundate زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
turf ذغال سنگ نارس باچمن پوشاندن
inundates زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundating زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
angle-fillet [ابزار مغزی برای پوشاندن درزهای داخلی]
snowed پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowing پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snows پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
overwatch مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
texture mapping 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
phosphor برای پوشاندن درون تیوپ اشعه کاتدی . مراجعه شود به TELEVISION
passivating پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
incrust با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
camouflaged استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
bedim با ابر پوشاندن ابری یا مانند ابر کردن
overlapped پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlaps پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlap پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
screens پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
screen پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com