Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
musette |
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند |
|
|
Other Matches |
|
compatible |
با هم درست کار می کنند |
meat safe |
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند |
koumiss |
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند |
lachryma christi |
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند |
manil hemp |
کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند |
resurection pie |
کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند |
picalilli |
ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند |
comparator |
وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند |
matelote |
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند |
CSMA CD |
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود |
fish cake |
نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند |
practical extraction and report language |
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند |
drive |
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر |
drives |
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر |
frostwork |
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی |
key |
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند |
The squirrels are storing up nuts for the winter. |
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند . |
in house training |
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند |
concerted action |
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند |
operation |
آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند |
fetches |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
fetched |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
fetch |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
landline |
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند |
asynchronous |
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند |
concentrating |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
colours |
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند |
concentrate |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
concentrates |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
colour |
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند |
fipple flute |
نی انبان |
musette |
نی انبان |
scrip |
انبان |
to frame someone |
پاپوش درست کردن برای کسی |
to set up somebody [for something] |
پاپوش درست کردن برای کسی |
utricle |
انبان چه یاخته |
purse strings |
نیفهی انبان |
bagpiper |
نوازندهء نی انبان |
phraseograph |
عبارتی که نشانی برای ان درست شده است |
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> |
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش |
technical escort |
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند |
handshake |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
languages |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
language |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
handshakes |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
syntax |
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر |
floating light |
انبان شناورچراغ دار |
bagpipe |
نی انبان که در اسکاتلندمرسوم است |
trussing |
انبان فتق بند |
trusses |
انبان فتق بند |
trussed |
انبان فتق بند |
truss |
انبان فتق بند |
multiprocessing system |
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند |
multiprocessor |
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند |
noncompatibility |
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند |
pullicate |
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود |
osteoclasis |
استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص |
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> |
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند. |
modes |
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند |
mode |
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند |
fibre optics |
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند |
key |
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند |
flag day |
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند |
dual |
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا |
alphageometric |
که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند |
delphine classics |
چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد |
junk |
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود |
departmental LAN |
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها |
token bus network |
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند |
CB |
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است |
retrospective parallel running |
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر |
communication |
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود |
collision detection |
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند |
cadences |
هم اهنگی |
cadence |
هم اهنگی |
concent |
هم اهنگی |
consonance |
هم اهنگی |
equisonance |
هم اهنگی |
monotony |
یک اهنگی |
conconancy |
هم اهنگی |
harmonies |
هم اهنگی |
harmony |
هم اهنگی |
synchrony |
هم اهنگی |
coordination |
هم اهنگی |
unison |
هم اهنگی |
accords |
هم اهنگی |
accorded |
هم اهنگی |
joins |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
joined |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
join |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
intersection |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
and |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
meet |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
meets |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
coincidence function |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
intersections |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
OR function |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد |
alternation |
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند |
false |
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست |
either or operation |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد |
unions |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
assertion |
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود |
union |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
disjunction |
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند |
conjunction |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
conjunctions |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
cellar |
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد |
cellars |
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد |
powering |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
powers |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
power |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
powered |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
tone language |
زبانهای اهنگی |
cooridnation |
موزونی هم اهنگی |
musicality |
خوش اهنگی |
orchestration |
ترتیب هم اهنگی |
incoordination |
فقدان هم اهنگی |
melodiousness |
خوش اهنگی |
unisonance |
هم اهنگی هم کوکی |
orchestrations |
ترتیب هم اهنگی |
discordance |
عدم هم اهنگی |
tonic |
صدایی اهنگی |
disconformity |
عدم هم اهنگی |
tonics |
صدایی اهنگی |
musicalness |
خوش اهنگی |
tone dialing |
شماره گیری اهنگی |
disconcert |
عدم هم اهنگی داشتن |
eurhythmy |
هم اهنگی و تقارن ساختمان |
euphony |
خوش اهنگی کلمات |
disconcerts |
عدم هم اهنگی داشتن |
eurythmy |
هم اهنگی و تقارن ساختمان |
syntax |
هم اهنگی قسمتهای مختلف |
disconcerted |
عدم هم اهنگی داشتن |
untune |
فاقد هم اهنگی کردن |
to play a tune |
اهنگی را ساز زدن |
rollover |
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند |
authentication |
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است |
MMU |
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است |
harmonometer |
الت سنجش هم اهنگی صداها |
atonal |
دارای عدم هم اهنگی وتوازن |
concerts |
انجمن ساز واواز هم اهنگی |
concert |
انجمن ساز واواز هم اهنگی |
tempered |
درست ساختن درست خمیر کردن |
temper |
درست ساختن درست خمیر کردن |
tempers |
درست ساختن درست خمیر کردن |
diatonic |
وابسته به مقیاس کلیدهشت اهنگی در هر اکتاو |
spellchecker |
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود |
spelling checker |
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود |
carriers |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
carrier |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
matrixes |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
matrix |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
MSX |
استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند |
toneme |
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد |
bras |
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند |
bra |
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند |
judiciousness |
قضاوت درست تشخیص درست |
companding |
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند |
be the spitting image of someone <idiom> |
درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن] |
BNC connector |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
skirl |
صدای زیر صدای نی انبان |
monitors |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
monitored |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
monitor |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . |
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد. |
internal telecommunications unions |
یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
dispersion |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
symmetric difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
NAND function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
disharmony |
عدم هم اهنگی عدم توافق |
disaccord |
عدم توافق عدم هم اهنگی |
except |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
equality |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
he is well spoken of |
از او تعریف می کنند |
they mingle their tears |
با هم گریه می کنند |
he warned them to obey |
اطاعت کنند |
PRI |
پشتیبانی کنند |
daisy chain |
سومین را و... فراخوانی می کنند |
the trumpets blows |
شیپورها صدا می کنند |
i hear him complain |
میشنوم که شکایت می کنند |
they dispute about nothing |
درسرهیچ نزاع می کنند |
they make much noise |
زیاد شلوق می کنند |
Murray code |
- بیت استفاده می کنند |
had it trans ted |
بدهید ترجمه کنند |
My feet hurt. |
پاهایم درد می کنند. |
charnel house |
مردگان راتوده می کنند |
they make much noise |
خیلی صدا می کنند |