Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
overproduce
بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
Other Matches
latent
اضافه ازفرفیت بار موجود
manufactures
تولیدکردن
manufactured
تولیدکردن
manufacture
تولیدکردن
product
تولیدکردن
products
تولیدکردن
reproduce
دوباره تولیدکردن
reproduced
دوباره تولیدکردن
reproduces
دوباره تولیدکردن
reproducing
دوباره تولیدکردن
suckers
الت مکنده تولیدکردن
sucker
الت مکنده تولیدکردن
to get up steam
بخاربرای راه انداختن ماشین تولیدکردن
LUT
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
needing
نیاز
needed
نیاز
need
نیاز
self sufficing
بی نیاز
self-sufficient
بی نیاز
demands
نیاز
needless
بی نیاز
requirement
نیاز
demand
نیاز
need
نیاز
demand
نیاز
want
نیاز
requirement
نیاز
demanded
نیاز
nurturance need
نیاز مهرورزی
quasi need
شبه نیاز
prerequisite
پیش نیاز
demand
نیاز احتیاج
wanted
نقصان نیاز
demands
نیاز احتیاج
construction need
نیاز سازندگی
need gratification
ارضای نیاز
succorance need
نیاز مهرطلبی
felt need
نیاز هشیار
demanded
نیاز احتیاج
manifest need
نیاز اشکار
want
نقصان نیاز
prerequisites
پیش نیاز
self contained
برون بی نیاز
agamic
بی نیاز ازتخم نر
n affiliation
نیاز پیوندجویی
affiliation need
نیاز پیوندجویی
n achievement
نیاز پیشرفت
achievement need
نیاز پیشرفت
self-evident
بی نیاز از اثبات
requirement
مورد نیاز
self explanatory
بی نیاز از توصیف
self-explanatory
بی نیاز از توصیف
necessity
نیاز نیازمندی
structural requirement
نیاز استاتیکی
self explaining
بی نیاز از توصیف
cognizance need
نیاز شناخت
urgency of need
ضرورت نیاز
social need
نیاز اجتماعی
sweet nothings
راز و نیاز
capital requirement
نیاز سرمایه
obviated
رفع نیاز کردن
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
lime requirement
اهک مورد نیاز
floor space occupied
فضای مورد نیاز
obviates
رفع نیاز کردن
obviating
رفع نیاز کردن
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
custom ROM
مین نیاز مشتری
defendance need
نیاز خویشتن پایی
deference need
نیاز دنباله روی
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
dominance need
نیاز سلطه گری
criminal court
راز و نیاز کردن
obviate
رفع نیاز کردن
need press theory
نظریه نیاز- فشار
self sufficient
مستغنی بی نیاز از غیر
reserve requirements
ذخائر مورد نیاز
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
postfix
و نیاز به کروشه را از بین می برد.
common goods
کالای مورد نیاز عموم
addressing
بدون نیاز به موارد خاص
notations
و دیگر نیاز به کروشه نیست
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
bank capital requirement
سرمایه مورد نیاز بانک
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
notation
و دیگر نیاز به کروشه نیست
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
requiring
نیاز داشتن لازم بودن
required
نیاز داشتن لازم بودن
requires
نیاز داشتن لازم بودن
combat essential
مورد نیاز حتمی رزمی
demand paging
صفحه بندی مورد نیاز
iam in bad
بسیار نیاز مند هشتم
netblock
ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
requirements
آنچه مورد نیاز است
require
نیاز داشتن لازم بودن
completing
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
supplying
تامین چیزی که مورد نیاز است .
completes
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
supplied
تامین چیزی که مورد نیاز است .
complete
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
supply
تامین چیزی که مورد نیاز است .
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
customers
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
customer
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
specify
بیان واضح آنچه نیاز است
materials requirements planning
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
specifies
بیان واضح آنچه نیاز است
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
To leave someone in the lurch .
کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
short
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
You are needed . They need you .
وجود شما مورد نیاز است
specifying
بیان واضح آنچه نیاز است
shortest
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shorter
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
These statistics speak for themselves.
این آمار به هیچ توضیحی نیاز ندارد.
buffer
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
elastic buffer
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
real time
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
demands
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demanded
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
dynamic
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamically
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
attention
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
operation
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
attentions
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
discard
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarded
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
Gun laws need to be revisited.
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
customises
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
cpu
کل زمانی که CPU برای پردازش دستورات نیاز دارد
public information
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
customising
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
automatic
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
storage
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
end item
وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
We'll need 10 years at a
[the]
minimum.
ما کمکمش به ۱۰ سال
[برای این کار]
نیاز داریم.
automatics
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
equipment
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
logical
گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
inheriting
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherits
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
hog
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
inherit
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
static
حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
autos
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
auto
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
hogs
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
Funstionalism
[عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
thinned
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
interrupt
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
prompt
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
interrupts
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
ancillary equipment
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
prompts
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompted
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
thinners
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
interrupting
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
overlaying
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlays
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlay
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
standalone
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
thins
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
multiphase program
برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
multiplex
روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
fetches
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
dynamically
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
paging
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
print
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
fetched
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
processes
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
process
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
prints
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
compounds
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
dynamic
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com