Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English
Persian
Biomimicry
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
Other Matches
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
bay
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
rosette
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
take it
<idiom>
ایده گرفتن
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
advanced
برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
wreck
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
We have problems of our own.
ما مشکلات خودمان را داریم.
[وقت نداریم به مشکلات شما برسیم]
to go to school to
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
lacrosse
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
breadstuff
مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
precipitation
نزولات اسمانی مانند برف تگرگ و غیره
masonary
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
alphageometric
که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند
structures
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structure
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structuring
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
moustache
رد نوشیدنی روی لب بالایی
[مانند شیر یا آبجو و غیره]
patterns
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
blancmange
دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
blancmanges
دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
alpha beta technique
روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
chambranle
[قاب تزئینی دور دریچه هایی مانند درها، شومینه و غیره]
dialed
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dials
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dialled
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dial
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
to have a spree
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a binge
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to be on the razzle
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
aliasing
افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
sampler
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
samplers
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
in situ
[قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
cults
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cult
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
shuttle
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttled
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttles
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
semaphore
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
golly
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
panel truck
یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
gollies
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
to go clubbing
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
roadwork
تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
strafes
با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafed
با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafe
با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
compass acceleration error
اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
in circuit emulator
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
slush funds
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
fogging
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
directives
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directive
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
signalling
استفاده از کانال صوتتی طبیعی برای ارسال داده
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
skipped
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
disorderly close down
آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است
aircraft battery
منبع الکتریکی برای هواپیما
round out
دورزدن هواپیما برای نشستن
I am a great believer in using natural things for cleaning.
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
beacon
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
nitrate dope
دوپی برای پارچههای روکش هواپیما
near collision
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
mission ready
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
beacons
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
SGML
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
parting salute
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
appliance
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
to board a flight
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
aircraft role equipment
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
appliances
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
aircraft mission equipment
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
chute
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
chutes
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
they were nuts to him
برای او مانند نقل و نبات بود
pergameneous
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
iodoform
ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
wing heavy
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
represented
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represents
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represent
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
The theatre is the obvious thing for an extrovert like me.
تیاتر واضحترین جا برای برونگرایی مانند من است.
gust alleviation
سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
holding pattern
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
stochastic models
الگوهای احتمالاتی
stope
حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
center of gravity limits
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
landing wires
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
physiographic
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
swing bell
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
colony
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
swing bar
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
anti spin
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
design landing weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
enlists
برای سربازی گرفتن
enlisting
برای سربازی گرفتن
enlist
برای سربازی گرفتن
muffs
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to borrow for ... weeks
برای ... هفته قرض گرفتن
catch at
برای گرفتن چیزی کوشیدن
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
naturalism
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cleco fastener
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
bass bug
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
to graps at anything
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
telescope
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
To have design on someone . To malign someone .
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
to hog
<idiom>
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
move
مانوور برای گرفتن نفر جلو
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
moves
مانوور برای گرفتن نفر جلو
moved
مانوور برای گرفتن نفر جلو
telescopes
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
analyzer
وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
cp
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
tampion
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
carries
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
burdended
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
greats
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
prize fight
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
carried
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
difficulties
مشکلات
growing pains
مشکلات
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
descentheight
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
cross member
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
terrain clearance
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
heads up
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disables
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disable
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dead letter box
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
bids
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bid
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
disabling
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com