Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English
Persian
lay over
در نیمه راه توقف کردن
Other Matches
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
run through
<idiom>
ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
to sojourn
[formal]
[in a place as a visitor]
توقف کردن
failure
توقف کردن
stay
توقف کردن
stayed
توقف کردن
failures
توقف کردن
stop dead/cold
<idiom>
سریع توقف کردن
stops
ایستادن توقف کردن
stop
ایستادن توقف کردن
stopped
ایستادن توقف کردن
pull up
توقف کردن
[اتومبیل]
stopping
ایستادن توقف کردن
split half method
روش دو نیمه کردن
lie to
درجهت باد توقف کردن
hold
دریافت کردن گرفتن توقف
holds
دریافت کردن گرفتن توقف
to stop
[doing something]
توقف کردن
[از انجام کاری]
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
ramp
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
overstay
بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
overstays
بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
overstaying
بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
overstayed
بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
ramps
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
kill
پاک کردن فایل با توقف برنامه در حین اجرا
to pause
[برای مدت کوتاهی]
در انجام کاری توقف کردن
interferes
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
kills
پاک کردن فایل با توقف برنامه در حین اجرا
interfere
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
powered
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
stand
ایست کردن توقف کردن
to make a pause
مکث کردن توقف کردن
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
jam
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jams
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jammed
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
stand fast
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
persistence
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
interruption
توقف
stand
توقف
stopping
توقف
stops
توقف
tarriance
توقف
stoppage
توقف
suspensions
توقف
interrupts
توقف
suspension
توقف
stoppages
توقف
suspension of payment
توقف
insolvency
توقف
park
توقف
pause
توقف
parked
توقف
syncope
توقف
parks
توقف
halted
توقف
halt
توقف
interruptions
توقف
pauses
توقف
pausing
توقف
cessation
توقف
stopped
توقف
paused
توقف
halts
توقف
stopple
توقف
stop
توقف
stop code
کد توقف
flag stop
توقف
commorant
توقف
interrupting
توقف
interrupt
توقف
semi
نیمه
semis
نیمه
midnight
نیمه شب
in noon of night
در نیمه شب
moiety
نیمه
half deck
نیمه پل
mid-
نیمه
part way
نیمه
stiffish
نیمه شق
division line
خط نیمه
mid
نیمه
idle period
زمان توقف
program stop
توقف برنامه
ceases
ایست توقف
stopcock
وسیله توقف
stoppage of the game
توقف بازی
bankruptcies
توقف بازرگان
ceasing
ایست توقف
no parking
توقف ممنوع
slack
توقف درحرکت
break key
کلید توقف
break point
نقطه توقف
park
محل توقف
parked
محل توقف
parks
محل توقف
port of call
بندر توقف
ports of call
بندر توقف
until stop
[up to the stop]
تا جای توقف
slacks
توقف درحرکت
continuously
بدون توقف
stopcocks
وسیله توقف
come down gracefully
توقف منضبط
stop bit
بیت توقف
bar stop
توقف میله
bankruptcy
توقف بازرگان
closest
ایست توقف
closes
ایست توقف
closer
ایست توقف
close
ایست توقف
thermal critical point
نقطه توقف
nonstop
بدون توقف
no waiting
توقف ممنوع
suspensive
درحال توقف
sudden stoppage
توقف ناگهانی
slackest
توقف درحرکت
stop sign
علامت توقف
stop mechanism
مکانیزم توقف
carport
توقف گاه
down time
زمان توقف
stayed
توقف مکث
stay
توقف مکث
payment stopped
توقف پرداخت
lay by
منطقه توقف
cease
ایست توقف
halting place
توقف گاه
black induction
توقف القا
parking place
جایگاه توقف
hemostasis
توقف خونریزی
stop instruction
دستورالعمل توقف
ceased
ایست توقف
halt instruction
دستورالعمل توقف
lay-by
منطقه توقف
lay-bys
منطقه توقف
dead halt
توقف مطلق
semitransparent
نیمه شفاف
half faced
نیمه کاره
half loaded
سلاح نیمه پر
subacute
نیمه حاد
subadult
نیمه بالغ
semitropic
نیمه گرمسیری
subarid
نیمه خشک
subfossil
نیمه سنگواره
semi independent
نیمه مستقل
semisynthetic
نیمه ترکیبی
semitranslucent
نیمه شفاف
semitranslucent
نیمه کدر
drafts
نیمه نهایی
subliminal
نیمه خوداگاه
semiterrestrial
نیمه خاکی
subliminally
نیمه خوداگاه
draft
نیمه نهایی
semisynthetic
نیمه مصنوعی
subovate
نیمه بیضی
semicolonial
نیمه مستعمره
semidomesticated
نیمه اهلی
half-timbered
نیمه چوبی
semiprivate
نیمه خصوصی
half-column
نیمه ستون
left heart
نیمه چپ قلب
semierect
نیمه ایستاده
drafted
نیمه نهایی
half time
نیمه بازی
half tracked
نیمه شنی
semidome
نیمه گنبد
half mast high
نیمه افراشته
subsaline
نیمه شور
semisolid
نیمه جامد
semiskilled
نیمه ماهر
inchoate
نیمه تمام
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
nocturn
عبادت نیمه شب
semirigid
نیمه سخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com